Contacts
صفحه اصلی پورتال | صفحه اصلی تالار | ثبت نام | اعضاء | گروه ها | جستجو | پرسش و پاسخ | فروشگاه الکترونیکی | خرید پستی بازی های کامپیوتری





صفحه اول انجمنها -> صوت و موسیقی -> اطلاعاتی در مورد صوت و موسیقی
 

ارسال يك موضوع جديد   پاسخ به يك موضوع ديدن موضوع قبلي :: ديدن موضوع بعدي

اطلاعاتی در مورد صوت و موسیقی
نويسنده
پيغام
alibaba
مدیر انجمن
مدیر انجمن


تاريخ عضويت: شنبه 21 بهمن 1385
تعداد ارسالها: 313
محل سكونت: تهران


جمعه 15 مهر 1390 - 00:18
پاسخ بصورت نقل قول
سالها و شايد قرنها قبل از آن كه قوانين حاكم بر آكوستيك موسيقي كشف شود، بشر از شنيدن اصوات موسيقايي لذت ميبرده است و همواره براي خلق آثار ماندگار موسيقايي و هنري در تلاش بوده است. نخستين گام را شايد، فيثاغورث در عهد يونان باستان برداشته، او با مقايسه ارتفاع صداهاي موسيقي با طولهاي مولد آنها در تار مرتعش، نخستين بار ارقام را در فيزيك وارد ساخته است، فارابي و ابن سينا ايجاد و خواص ارتعاشات صوتي را كامل تر از پيشينيان خود تشريح كردهاند. از سوي ديگر، آكوستيك ساختماني از قرنها پيش از ميلاد عملاً مورد توجه بوده است. در ساختمان تئاترهاي قديم يوناني و رومي برخي از مسائلمربوط به آكوستيك ساختماني مراعات و حل شده است. در بناهاي تاريخي ايران، مثل كاخ عالي قاپو و مسجد امام اصفهان عواملي از آكوستيك و هنر موسيقي نمودار است كه شایسته مطالعه و تحقيق ميباشد. بعد از آن در دورة تجدد عقايد، بيكن و گاليله با نظريات و آزمايشاتخود، علوم را از ركورد چندهزار سالهخارج ساختند. در قرن هفدهم، مرسن با اندازهگيري ارتفاع صداهاي موسيقي (گام)، بين آكوستيك و موسيقي پلي برقرار ميسازد. بعداز آن اثبات شد كه صوت در خلاء منتشر نميشود و در اواخرهمان قرنسوم، وجود گره و شكم را در موجهاي صوتي كشف كرد. و در همان سالها نيوتن معادلات حاكم بر آنها رانوشت و تشريح نمود. از آن زمان تاكنون دانشمندان زيادي همچون دالامبر، برنولي، ورتايم و... برروي ارتعاش تار، اندازهگيري سرعت صوت انجام دادهاند و كشف اين قوانين راه را براي مطالعات بعديهمواره ساخت، بيان نظريه هويگنس نتيجه اين بررسيها و محاسبه فركانس و طول موج اصوات بوده است.
هنگامي كه ماكسول نظريه هاي الكترومغناطيسي نور را به ميان آورد، انقلابي در نحوة تفكر و پيدايش نظريه ها بوجود آمد بعداز اختراع ضبط صوت به وسيله اديسون و وسايل انتقال الكتريكي به وسيله گراهام بلاستفاده از اين نظريات در صنعت فزوني يافت و پيشرفت روزافزون آن كه تا به امروز ادامه دارد را موجب شده است.
گسترة شنوايي گوش انسان از 20 تا 20000 هرتز (ارتعاش در ثانيه) ميباشد. ما امروزه در همين گستره كهاصوات موسيقايي جزئي از آن است به دنبال صداهاي نو باكيفيت بهتري ميباشيم .
از مطالعه آكوستيك (علم صوت) در مييابيم كه هر سيم پيانو يا هر ساز زهي ديگر همچون تار، سه تار، سنتور و... كه در آنها از سيم مرتعش براي ايجاد امواج ایستاده باطول موجهاي مختلف استفاده ميشود نتهاي فرعي ديگري مثل نت مبنا ايجاد ميكند. اين نتهاي فرعي مضربي صحيح از نت مبناميباشند و تركيب نت هاي فرعي متفاوت باعث بوجود آمدن صداي مجزا براي هر ساز موسيقي زهيميشود.شايد شما با آزمايش كردن سيم هايمتفاوت در محيط هاي گوناگون بخواهيد كه صداهاي جديدي را به دست آوريد. اما بايد بدانيد كه تمامفركانس صداهاي ايجاد شده داراي فركانس اصلي يكسان با حالت قبلي ولي با كيفيتهاي متفاوت نسبت بهآن ميباشند. رسيدن به پيانو بسيار مشكل بوده است چرا كه ما كيفيت و گسترة صدايي بيشتري را ميخواستيم.مطمئناً شمادر مطالعات خود در زمينة موسيقي به چيزهايي دربارة سينتي سايزر (Synthesizer) صوت وكيبوردهاي الكترونيكي برخورد داشتهايد. فيزيكدانان و مهندسينصوت با دانستن اين كه صوت چگونه ايجاد ميشود و اين كه آلاتموسيقي متفاوت مولد نتهاي مختص به خود با فركانس هاي متفاوت ميباشند، توانستند صوت را كپي برداري الكترونيكي كنند. ولي نه به طور شانسي، بلكه با آناليزدقيق صوت (طبق اصل فوريه)كه نتيجه آن بوجود آمدن تكنولوژي جديد كيبورد الكترونيكي است كه در همه جاقابل دسترسي ميباشد. ميتوان صداي مجازي هر وسيله موسيقي را با تركيب ديجيتالي الكترونيكي و خلق مجدد صوت توليد كرد،براي به بوجود آوردن صداهايي كه قبلاً شنيده و نواخته نشده باشد بايد پشت ميز كامپيوتر خود بنشیند و برنامهاي برايتوليد آن بنويسيد.
با دانستن مفاهيم بنيادي فيزيك كه اساس موسيقي بر آنها استوار است، ميتوانيد صداهايي برتر از آنچه قبلاًشنيدهايد را بوجود آ وريد. همچنين طريقه ضبط صداي يك گروه موسيقي را مدنظر قرار دهيد. توانايي مجددصوت به طور دقيق يعني همانطوري كه نواخته شده باشد، خيلي بيشتر از يك قرن این موضوع از دغدغههاي بشر ودانشمندان علم فيزيك و الكترونيك بوده است. شما در چند سال قبل نسبت به ايجاد خراش و شيارهاي مخربروي نوار موسيقي مورد علاقهتان به وسيلة ضبط صوت مطمئن بوديد. هرچه از آن نوار بيشتر استفادهميكرديد، بيشتر به نوار صدمه وارد ميشد و بيشتر صداهاي آزاردهنده ميشنيديد. اما امروزه شماصدايي كه از يك صفحه فشرده (CD) موسوم به ديسك نوري ميشنويد، به نظر ميرسد كه اگر هزاران بارهم از آن استفاده كنيد باز هم كيفيت آن هم چون روز اول ميباشد .
حال به بعضي از كاربردهاي فيزيكي براي ضبط كارتان توجه كنيد. اولين ضبط توسط توماس اديسون درسال 1877 وسيلهاي كاملاً مكانيكي بوده و امواج صوتي رامستقيماً به ارتعاشات مكانيكي تبديل ميكردهاست كه بعد از آن روي صفحه استوانهاي شكل از جنس فلز يا شيشه ذخيره ميشده است. براي پخش مجدد صوت لازم بود كه يك سوزن مغناطيسي با شيارهاي بوجود آمده روي صفحه در تماس نزديك باشد و روي آن بلغزد. بنابراين بلندگوي صوتي باعث تقويت مكانيكي صدا و توليد صوت به صورت امواج طولي شود. اينچنين فرآيندي خيلي پرسروصدا و سريع بود. اما به هرحال آغازي براي ضبط بوده است.
ولـي امـروزه با تكنيك هــاي ضبط ليـزري مـيتوان از فوائـد بسيـار زيـاد صفحات فشــرده چند رسانه اي (Multi Media ) بهره جست.[/b]

_________________
نوآوری تفاوت بین یک رهبر و یک دنباله رو است. نو آوری هیچ گونه مرزی ندارد. تنها مرز فقط تخیل شماست. زمان در اختیار شماست که چه چیز را می خواهید از این جعبه بیرون بیاورید.
(استیو جابز)
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل نام كاربري در پيغامگير Yahoo نام كاربري در پيغامگير MSN
 

نويسنده
پيغام
alibaba
مدیر انجمن
مدیر انجمن


تاريخ عضويت: شنبه 21 بهمن 1385
تعداد ارسالها: 313
محل سكونت: تهران


جمعه 15 مهر 1390 - 12:26
پاسخ بصورت نقل قول
هنر و موسیقی در فلسفه شوپنهاوئر

آرتور شوپنهاوئر، فیلسوف بزرگ آلمانی، به سال ۱۷۸۸ در دانتزیگ متولد شد و در سال۱۸۶۰ در فرانکفورت درگذشت. پس از پایان تحصیلات در رشته فلسفه، شاهکار خود کتاب « جهان همچون اراده و ایده» را در سال ۱۸۱۸ نوشت و آن را انتشار داد. ولی کتاب وی مورد استقبال قرار نگرفت و پس از سالها فقط چند نسخه آن به فروش رفت. تنها پس از حدود سی سال از انتشار کتاب مزبور در حدود سال ۱۸۴۸ بود که فلسفه او مورد استقبال قرار گرفت و ناگهان به اوج شهرت رسید.
شوپنهاوئر خود را جهان- میهن می دانست و هرگز یک ملت باور( ناسیونالیست) آلمانی نشد. وی فرهنگی بسیار پهناور داشت و نویسنده ای زبردست بود. او هرگز ازدواج نکرد. وی ادعایش اینست که حقیقت را از افلاطون ، بودا وکانت دریافته است.
برای ورود به نظریات او درباره هنر و موسیقی و اهمیت و ارزش آن باید مختصری از مبانی، مفاهیم و نتایج فلسفی او بیان شود.

* * *

شوپنهاوئر در تاریخ فلسفه به بدبینی معروف شده است. وی دارای مسلک ایده آلیسم می باشد و دراین قسمت زیر نفوذ کانت قرار دارد.
اما شوپنهاوئر در فلسفه خود سعی میکند که این حقیقت را مدلل سازد که جهان، نمایش ساده ای است که عامل آن اراده ای کور می باشد. برخلاف هگل که حقیقت جهان را عقل می پنداشت و جهان را از راه آن تفسیر میکرد.
اراده ذات مطلق است و چیز های جهان همه نمود و نمایشهای اوست به درجات مختلف. این امر واحد، این جهان نمایش و تصورات را که متغیر و تابع زمان و مکان و متکثر است، جلوه گر می سازد، مطابق صورتها و نمونه هایی که ثابتند و از تبعیت زمان و مکان فارغ و نمونه کامل چیزها می باشند. همان نمونه هایی که افلاطون ایده ها(صور یا مثل ) نامیده است. جهان این صور برعکس جهان اراده و حوادث، جهان وحدت وکلیت و سکون و ثبات و بقاست. هریک از انواع نیروهای طبیعت، خواه جماد، گیاه و حیوان مرتبه مخصوصی است از تجسم اراده کل که به عالم نمایش و تصویر درآمده است. مفاهیمی چون نیرو، حرکت و علیت هم اراده است. اگر اراده به شکل کل درنظرآید، آزاد است و مختار؛ زیرا در جنب آن اراده دیگری که آن را مجبور و محدود کند وجود ندارد؛ اما هر جزیی از اجزای کل یعنی، انواع و اراده افراد و اعضا همه معلول و مجبور اراده کلی هستند و تابع ضرورت و ایجاب. این اراده دچار کوشش بی پایان و سرگردانی ابدی است و حیات و زندگانی لاینقطع تولید میکند. مفهوم اراده، به « خواست» و « خواست زندگی» هم تعبیر میشود.
اصل وجود و حقیقت ذهن انسان نیز اراده است و حتی تن او نیز همان اراده اوست که عینیت پیدا کرده است و هر عنصری از تن مناسبت و مساعدتی با امری از امور اراده که تمایلات و نفسانیات اوست دارد، و عقل و استدلال و هوش و حافظه، خادم و تابع و آلت دست میل است.

* * *

شوپنهاوئر نتیجه می گیرد که چون جهان همه اراده است و ذات مطلق از عالم وحدت و سکون به عالم کثرت و حرکت آمده است، باید همه شر و درد و رنج باشد:
- برای آنکه اراده بذاته خواست و طلب است و خواهش و درخواست او بیش از وسع و اندازه اوست. در مقابل هر آرزویی که برآورده شود، ده آرزوی نابرآورده وجود دارد. میل و طلب را نهایت نیست؛ ولی کامیابی محدود است.
- همچنین زندگی شر است برای آنکه رنج مایه و حقیقت اصلی آنست و لذت فقط امری منفی است و عبارت است از فقدان رنج و به قول ارسطو، مرد خردمند در جستجوی لذت نیست؛ بلکه در بند رهایی از غم است.
- زندگی شر است برای آنکه به محض اینکه شخصی از درد و طلب رهایی یافت، ملول و کسل می گردد و در جستجوی سرگرمی برمی آید؛ یعنی رنج بیشتری. بنابراین زندگی مانند آونگی میان رنج و کسالت در حرکت است.
- زندگی شر است برای آنکه هرچه موجود زنده کاملتر و هوش و دانشش افزونتر شود، رنج بیشتر می گردد و در انسان به بالاترین درجه خود می رسد. پیشرفت دانش راه حل این مساله نیست.
- بالاخره بالاتر از همه، زندگی شر است برای آنکه زندگی مبارزه و جنگ است. هر جای طبیعت که بنگریم، مبارزه و رقابت و پیکار می بینیم و همه جا تناوب مرگبار پیروزی و شکست به چشم می خورد. هریک از انواع برای به دست آوردن مایه و زمان و مکان انواع دیگر می جنگد.
و شوپنهاوئر اشاره به شرور زیادی در جهان می کند که در این مختصر نمی گنجد.
به عقیده شوپنهاوئر بنیاد اخلاق شفقت و احساس همدردی از مشاهده رنج دیگران است.

* * *

با این حال تکلیف چیست و آیا این درد را درمانی هست؟
از اینکه به عقیده شوپنهاوئر اصل و حقیقت جهان اراده و نفس است و علم و عقل فرع و عرض می باشند و نفس بر عقل غالب است، نباید چنین پنداشت که او این امر را می پسندد و نیکو می داند؛ بلکه به کلی عکس اینست. نمی توان بر رنج و شر حیات پیروز شد مگرآنکه اراده تابع عقل و علم شود.
و شوپنهاوئر در مورد لزوم بکارگیری عقل و اندیشه و کسب معلومات در زندگانی برای سلطه بر نفس و اراده و خواهش بیانات مفصل دارد که در این جا مجال برای تفصیل ندارد.

ژرف اندیشی هنری

ریشه تمام شرها نزد شوپنهاوئر بندگی خواست است و فرمانبری از خواست زندگی. شوپنهاوئر برای گریز از بندگی خواست، دو راه پیشنهاد می کند که یکی چندگاهی(موقت) و جزیی است و واحه ای است در صحرا ، و دیگری دایم و کلی. راه نخستین ژرف اندیشی هنری (مستغرق شدن در هنر و مظاهر زیبایی ) و راه هنر است و دومین، طریق پارسامنشی و راه رستگاری و در نهایت یکی شدن با وجودکل و رسیدن به آرامش مطلق می باشد و در این قسمت و مواردی دیگر تحت تأثیر بودا است. راه دوم موضوع بحث ما نمی باشد؛ پس به نخستین می پردازیم.

* * *

در ژرف اندیشی هنری انسان به مشاهده گری بی تعلق بدل می شود. اما مقصود این نیست که ژرف اندیشی هنری چیزی دل انگیز نیست. برای مثال، اگر من به یک شیء همچون شیئی هوس خیز یا هوس انگیز بنگرم، دیدگاه من، دیدگاه ژرف اندیشی هنری نیست؛ در این صورت من نگرنده ای دلبسته ام و در واقع بنده یا ابزار خواستم. اما من می توانم به شیء زیبا ، نه همچون چیزی هوس خیز یا هوس انگیز، که تنها و تنها به ارزش هنریش بنگرم. آنگاه من مشاهده گری بی تعلق خواهم بود؛ نه بی علاقه و دست کم چندگاهی از بندگی خواست آزاد شده ام و ذهنم به جای آنکه ابزاری در خدمت برآوردن شهوت باشد، از آرامش برخوردار شده و دیدگاهی یکسره عینی و بی تعلق در پیش گرفته است. انسان با ژرف اندیشی هنری از آن فرمانبرداری اصلی دانش از خواست یا شهوت بر می گذرد و به « ذهن فارغ از خواست شناخت » بدل می شود «که دیگر در پی نسبتها بر اساس اصل جهت کافی (قانون علت و معلول) نیست؛ بلکه آرام می گیرد و در ژرف اندیشی پایداری درباره عینی که به او عرضه شده است، جدا از پیوند آن با هر عین دیگر، غرقه می شود.» .
شوپنهاوئر نظریه گریز چندگاهی از راه ژرف اندیشی هنری را با یک نظریه متافیزیکی پیوند می دهد که بر آن نام « ایده های افلاطونی» می گذارد. می گوید خواست خود را بی میانجی در ایده هایی عینیت می بخشد که نسبت آنها به افراد اشیاء طبیعی، نسبت سرنمونها به رونوشتها است و هر چیز که به صورت یا ایده خود نزدیک باشد، زیباست؛ زیرا که به وحدت و سکون، یعنی کمال نزدیک و از جهان حوادث دور شده است. پس کسی که با زیبایی سروکار دارد، از جنبه انفرادی و تکثر دور می شود و از خود یک اندازه بیخود می گردد و از دنیا و شر و شورش یک دم می آساید و مشاهده کمال زیبایی هم به درستی دست نمی دهد مگر اینکه شخص از خود بیخود شود. در آن حال در می یابد که او جزیی از جهان نیست؛ بلکه جهان جزیی از اوست و چون به این پایه رسید، فیلسوف واقعی اوست. از زندگانی عادی برکنار شده، از منافع دنیوی اعراض کرده ، از عوارض تهی و از حقایق پر شده. به سبب غریق بودن در دریای زیبایی از هرچیز بی نیاز گردیده ، در میان مردم حاضر، ولی در همان حال غایب است. دنیا در نظرش سراب است و هرقدر در این دریا غریقتر باشد، وارسته تر است.

نبوغ

نبوغ عالیترین شکل علم خالی از هواهای نفسانی است. نابغه کسی است که توانایی درک و شهود ایده ها را دارد. ذهنی که از دست میل و اراده رهایی یافت، می تواند اشیاء را چنانکه هست ببیند و از میان تعینات و جزییات، صور افلاطونی یا جوهر کلی اشیاء را می بیند. فکر او متوجه امور اساسی و کلی و ابدی است؛ ولی فکر دیگران متوجه امور ناپایدار و جزیی و بی واسطه است.
لذتی که نابغه از زیبایی می برد و تسلی خاطری که از هنر می یابد و هیجانی که از دیدن هنر و هنرمند در او پیدا می شود، همه غم و اندوه زندگی را از یاد او می برند.

هنر

عمل هنر، رهایی دانش از قید هوا و اراده و ترک نفس و منافع مادی آن و ارتقا به مرتبه شهود حقیقت است. مقصد علم، جهان است با اجزاء آن و مقصد هنر، جزء و فردی است که جهانی در آن نهان است. یک اثر هنری هر چه بتواند صورت افلاطونی شیء را بهتر نشان دهد، به موفقیت نزدیکتر است. به همین جهت غرض از تصویر یک شخص مطابقت محض نیست؛ بلکه غرض آن است که تا حد امکان بعضی از صفات اساسی یا کلی انسان را عرضه بدارد. در ادبیات نیز نمایش صفات فردی ( با قطع نظر از صفات دیگر ) به نسبت تجسم مثال و نمونه کلی طبقه آن فرد ، اهمیت بیشتر پیدا می کند؛ نظیر فاوست، دون کیشوت و ... .
مقام هنر از علم بالاتر است؛ زیرا علم از راه کوشش برای جمع مواد و استدلال احتیاط آمیز به هدف می رسد و هنر آنا از راه شهود و تجلی به غرض خویش نایل می گردد. برای علم داشتن موهبت و استعداد لازم کافی است؛ ولی هنر احتیاج به نبوغ دارد. یک نمایشنامه حزن انگیز از آن جهت زیبا و هنری است که ما را از مبارزه فردی دور می سازد و وادار می کند تا به دردها و رنجهای خود با دیده بالاتری بنگریم. هنر غم و اندوه زندگی را تسکین می دهد؛ زیرا ما را از امور جزیی و زودگذر به جهان کلی و ابدی می کشاند. به قول اسپینوزا ، ذهن هرچه بیشتر منظر جاودانی اشیاء را ببیند، به همان قدر در ابدیت سهیم است.

سلسله مراتب هنرها

میزان شوپنهاوئر برای طبقه بندی و ترتیب سلسله هنرها، درجات عینیت یافتن خواست یا اراده است.
به این ترتیب که از هنر معماری و مجسمه سازی که هنری سه بعدی هستند به نقاشی که هنری دو بعدی است، و همه هنرهای مکانی هستند، به سوی شعر و از همه بالاتر موسیقی که هنرهای یک بعدی و زمانی می باشند، رو به کمال می روند.
معماری فرانماینده برخی ایده های پستتر همچون سنگینی و همبستگی و استواری و سختی است؛ یعنی صفات کلی سنگ. نگارگری و پیکرتراشی تاریخی فرانماینده ایده انسان است؛ اگرچه سروکار پیکرتراشی در اصل با زیبایی و لطافت است و سروکار نگارگری بیشتر با فرانمودن ویژگی وشور. شعر می تواند تمامی درجات ایده ها را بازنماید؛ زیرا مایه بی میانجی آن مفاهیم است. اگرچه شاعر می کوشد با کاربرد استعاره ها مفاهیم تجریدی را به سطح دریافت حسی فرودآورد و خواننده یا شنونده را توان آن بخشد که ایده را در شیء محسوس دریابد. اما با اینکه شعر می تواند تمامی درجات ایده ها را بازنماید، هدف اصلی آن باز نمودن انسان است؛ آنچنان که انسان خود را از میان سلسله ای از کردارها و اندیشه ها و احساسهای همگام با آنها باز می نماید.
عالیترین هنر شاعرانه نزد شوپنهاوئر تراژدی است؛ زیرا در تراژدی سرشت حقیقی زندگی بشری را می بینیم که به قالب هنر ریخته شده و به شکل درام فرانموده شده است.
اما والاترین همه هنرها موسیقی است. واگنرگوید: شوپنهاوئر نخستین کسی است که با روشن بینی فلسفی وضع موسیقی را درمیان هنرهای زیبای دیگر شناخت و تعیین کرد. کانت و هگل در بیان مراتب هنرهای زیبا، موسیقی را در میان نقاشی و شعر قراردادند و مقام شعر را برتر دانستند؛ اما شوپنهاوئر موسیقی را مافوق تصورات دانست و آن را عالیترین هنر انسانی شمرد.

موسیقی

قدرت هنر در بالا بردن ما از این عالم نفسانی بیشتر در موسیقی آشکار است. موسیقی به هیچ وجه مانند هنرهای دیگر رونوشت آمال و تصورات و حقیقت اشیاء نیست؛ بلکه نشاندهنده خود اراده یا خواست است. موسیقی آن حرکت وکوشش و سرگردانی ابدی اراده را نشان می دهد که بالاخره به سوی خود برمی گردد و کوشش را از سر می گیرد. به همین جهت اثر موسیقی از هنرهای دیگر نافذتر و قویتر است؛ زیرا هنرهای دیگر با سایه اشیاء سروکار دارند و موسیقی با خود آنها.
فرق دیگر موسیقی با هنرهای دیگر در این است که موسیقی مستقیما - نه از راه تصورات - بر احساسات ما اثر می کند.
انسان با گوش فرادادن به موسیقی از آن حقیقت نهفته در زیر پدیدارها کشف مستقیمی می کند؛ اگرچه نه به صورت مفهومی ؛ و این حقیقتی را که به صورت هنری پدیدار شده، به صورتی عینی و بی تعلق درونیافت می کند؛ نه همچون کسی که اسیر چنگال جباریت خواست است. افزون بر این، اگر می توانستیم همه آنچه را که موسیقی بدون مفاهیم بیان می کند، بدرستی با مفاهیم بیان کنیم، به فلسفه راستین می رسیدیم. او با چیزی سخن می گوید که از ذهن لطیفتر است.
قلمرو موسیقی در حقیقت متعلق به این جهان نیست. به قول بتهوون : « توصیف کار نقاشی است. شعر نیز در این کار و در مقایسه با موسیقی می تواند توفیق زیاد داشته باشد و میدان آن به اندازه میدان من محدود نیست؛ اما در مقابل، میدان من در مناطق دیگر بسیار گسترده است و به آسانی نمی توان به قلمرو من دست یافت. »

لحن و ایقاع در موسیقی به منزله تقارن در هنرهای تجسمی است و از همین رو موسیقی و معماری کاملا نقطه مقابل هم می باشند و چنانکه گوته می گوید، معماری موسیقی جامد است و تقارن لحن و ایقاع ساکت.
شوپنهاوئر موسیقی محض یا مطلق را برتر از موسیقی برنامه ای یا توصیفی می داند؛ مانند موسیقی برنامه ریزی شده یا تقلیدگر که صداهای طبیعی را تقلید می کند یا « نقاشی در صدا» و همچنین اپرا.
طبق نظر شوپنهاوئر، موسیقی عالیترین نوع هنری بوده و نیازی به حمایت اشکال دیگر هنری ندارد. به نظر او وقتی موسیقی به کلمات خیلی نزدیک می شود و در پی شکل گرفتن بر اساس حوادث باشد، این یعنی که مترصد استفاده از زبانی است که به خودش تعلق ندارد.
شوپنهاوئر گوید:
موسیقی را نمی توان به زبان یا قلم بازگفت؛ باید شنید و آزمود.
از زمان و مکان و علیت، پاک فارغ است و همچون ارقام و اشکال هندسی قالب و ظرف همه چیز است و برخلاف اصل علیت، ما را از علت خود منصرف می سازد و مجذوب می کند.
موسیقی نمایشگر افسونگری است که اراده مکتوم ناشناختنی را با تمام شور و وسوسه و جوش و خروش و زیر و بم آن می شناساند.
موسیقی، هنرِ هنرها و زیباییِ زیباییهاست. زورق نجاتی است که غریق منجلاب حیات را برمی گیرد و به بهشت آرزو می برد.
باتشکر فراوان از گرداورنده این مطلب آقای کیاوش ماسالی Razz

_________________
نوآوری تفاوت بین یک رهبر و یک دنباله رو است. نو آوری هیچ گونه مرزی ندارد. تنها مرز فقط تخیل شماست. زمان در اختیار شماست که چه چیز را می خواهید از این جعبه بیرون بیاورید.
(استیو جابز)
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل نام كاربري در پيغامگير Yahoo نام كاربري در پيغامگير MSN
 

نويسنده
پيغام
alibaba
مدیر انجمن
مدیر انجمن


تاريخ عضويت: شنبه 21 بهمن 1385
تعداد ارسالها: 313
محل سكونت: تهران


جمعه 15 مهر 1390 - 12:38
پاسخ بصورت نقل قول
عصر حاضر عصر ديجيتال است . مزاياي توليد موسيقي و اديت در فضاي ديجيتال کاملا شناخته شده است.تراك هاي مجازي ، اديت غير مخرب و افكتور ديجيتال داخلي، ايستگاههاي كاري استوديو ديجيتال را بسيار كار آمد كرده است.اما درباره ميكس چطور؟ ميكس ديجيتال چيست؟ آيا ميكس ديجيتال هم مزاياي ضبط و اديت ديجيتال را در مقايسه با آنالوگ دارد؟ يك ميكسر ديجيتال چگونه كار ميكند؟ ميكس كردن آيا صرفا بالا و پايين كردن چند فيدر است؟ آيا ميسكر ديجيتال از ميكسر آنالوگ بهتر است؟ به بررسي همه اين سوالات در اين مطلب ميپردازيم.
كدام مزاياي ميكسر هاي ديجيتال است كه ان را جهت استفاده در كاربري هاي مختلف از جمله ضبط موزيك ، صدا گذاري و پخش ارجيت داده است؟ در طول اين نوشته بعضي از امكانات و توانمنديهاي ميكسر ها را بيان خواهيم كرد تا نشان دهيم چطورانعطاف پذيري و قدرت ميكسر هاي ديجيتال انقلابي در ميكسر ها بوده است.
نماي كلي ميكسر ديجيتال در مقايسه با ميكسر آنالوگ:
در ابتدا در نگاهي كلي به ميكسر ها تعدادي از مزاياي ميكسر هاي ديجيتال در مقايسه با ميكسر هاي آنالوگ را بيان ميكنيم.
١ـ انعطاف پذيري در پيكر بندي در مقابل مسيرهاي ثابت و غير قابل تغيير
تمام جك هاي ورودي و خروجي و ورودي ها و خروجي ها در ميكسر آنالوگ مسير بدي شده و ثابت ميباشند و اين يعني يك بار مسير طراحي شده و پس از اتمام مونتاژ ديگر هيچ چيز قابل تغيير نيست. اما در ميكسر هاي ديجيتال صدا وقتي وارد ميكسر ميشود ميتواند آزادانه به هر قسمت از ميكسر حركت كرده و در صورت نياز افكت به آن اضافه شود و مسير آن متناسب با نياز و كاريري شما برنامه ريزي شود . به عنوان مثال هر ورودي ميتواند به هر كدام از كانال ها و تمام انها هدايت شود در يك ميكسر ديجيتال سير هاي مختلف براي حركت يك سيگنال قابل تعريف بوده همانگونه كه در خروجي هاي متفاوت ميتوان سيگنال را مسير دهي و ارسال كرد.
ابعاد و قيمت :
از آنجا كه برنامه ريزي و پيكربندي و كنترل يك ميكسر ديجيتال خيلي حالت پذير ميباشد اين ميكسر ها ميتوانند به صورت خيلي كوچك و جمع و جور متناسب با ابعاد و شكل استوديو طراحي شوند.به عنوان مثال يك ميكسر آنالوگ 96 كانال صدا خيلي عريض و بزرگ خواهد بود و پهناي ميكسر در حدود ٤ متر يا بيشتر فضا اشغال ميكند و گاهي تا هزاران كيلو وزن خواهد داشت. ولي از انجا كه در ميكسر هاي ديجيتال امكانات كنترلي انعطاف پذير هستند شما ميتوانيد كنترل ٩٦ كانال را در ابعاد بسيار كوچك تر ميكسر انجام دهيد حتي به گونه اي ميكسر قابل حمل باشد.
انعطاف پذيري در طراحي ميكسر هاي ديجيتال باعث شده تا اغلب با هزينه بسيار پايين تري ساخته شده و در تعداد مساوي كانال قيمت تمام شده بسيار پايين تر خواهد بود.
۲ـ افكتور هاي ديجيتال داخلي
از انجا كه صدا در ميكسر هاي ديجيتال وارد فضاي ديجيتال ميشود اضافه كردن يك افكتور ديجيتال داخلي با قيمت مناسب و كيفيت بالا داخل ميكسر آسان خواهد بود و از آنجا كه اين پردازش درون خود ميكسر انجام ميشود شما ديگر نگران افت صدا در مسير كابل هاي طولاني،پچ كردن هاي خارجي و تبديل فرمت صدا از آنالوگ به ديجيتال و بالعكس در ميكسر هاي آنالوگ نخواهيد بود.
٣ـ امكان فراخواني تمام تنظيمات
يكي از بزرگترين مزاياي ميكسر هاي ديجيتال اين است كه تمام تنظيمات ميكسر حتي افكت ها قابل ذخيره و نگهداري در يك حافظه داخلي ميباشد تا هر زمان كه نياز كاربر باشد آن را فراخواني كند.اين امكان اجازه ميدهد شما در هنگام كار با يك پروژه بتوانيد تمام تنظيمات را مطابق زماني كه ميكسر را ترك كرديد فراخواني كرده و كار را ادامه دهيد.
حافظه ميكسر مزاياي زيادي دارد.به عنوان مثال،شما ميتوانيد تنظيمات دامنه و اكولايزر يك گوينده را مطابق برداشت هاي قبلي فراخواني كنيد تا يكنواختي در ظبط هاي مختلف يك گوينده رعايت شود.سرعت فراخواني اجازه خواهد داد تا شما پس از اتمام يك ميكس آن را ذخيره كرده و با تنظيماتي كاملا متفاوت ميكس را تكرار كرده و تفاوت آن ها را به سرعت با يكديگر مقايسه كنيد.اين امكان مطمئنا كيفيت ضبط شما را بهتر خواهد كرد.
٤ ـ اتصال مستقيم ديجيتال ضبط صوتهاي ديجيتال يا DATS
دردنياي امروز ضبط موسيقي،اكثر تجهيزات ظبط مولتي تراك و استريو ديجيتال ميباشند و لذا وقتي شما در يك ميكسر ديجيتال،سيگنال ضبط شده موسيقي را پردازش و تركيب ميكنيد نياز داريد با دستگاه مولتي تراك ديجيتال و همچنين ضبط صوت استريوي ديجيتال جهت ضبط ميكس نهايي ارتباط ديجيتال داشته باشيد.اين امكان در ميز هاي آنالوگ وجود ندارد ( ورودي و خروجي ديجيتال ) شما را از نويز ذاتي مبدل هاي آنالوگ به ديجيتال دور ميكند. لذا كيفيت سيگنال موسيقي باز هم بهتر خواهد شد.
معرفي يك ميكسر و باس هاي آن
قيل از اينكه بحث را ادامه بدهيم لازم است تا يك ميكسر و اصلي ترين قسمتها و عملكرد هاي آن را معرفي كنيم. در واقع ميكسر صدا يك دستگاه ساده است.چندين صدا را از وزودي هاي مختلف گرفته،آنها را به خروجي هاي متفاوت ارسال ميكند.در طول اين فرايند،ميكسر ميتواند سيگنال هاي صدا را با هم تركيب كرده،دامنه آنها را تغيير داده و گاهي اوقات حتي با استفاده از پردازش گرها صدا را تغيير دهد.اساسي ترين تنظيمات هر خط صدا،كانال ناميده ميشوديك كانال شامل تنظيمات كنترلي صدا جهت ارسال يك خط به مسيرهاي متفاوت و تغييرات دامنه و پردازش صدا ميباشد.مسيرهاي صدايي را كه در داخل ميكسر هدايت شده را باس مينامند.يك باس مسيري است كه از طريق بيشتر از يك خط صدا به آن دسترسي وجود داشته باشد و ميتواند به يك يا چندين مقصد هدايت شود. گاهي اوقات ٢ باس تركيب شده و به عنوان يك باس استريو به ٢ خروجي براي مصارف استريو ارسال ميشود.
انواع باس ها و مصارف آن
همانطور كه بيان شد در ميكسر هاي آنالوگ هر مسير در ميكسر ميبايست سيم كشي شده و با سيم منتقل شود.راه هاي گوناگون متفاوتي جهت سيم بندي اين باس ها وجود دارد.
باس اصلي استريو
اين باس جهت خروجي اصل ميكس استفاده ميشود و اغلب به يك ضبط صوت ٢ تراك يا ورودي هاي آنالوگ يك DAT متصل ميشود.فيدر اصلي ميكسر براي تنظيم دامنه ارسال به اين باس اصلي (Master Bus) استفاده ميشود.
باس هاي مونيتور كردن صدا
اين باس ها كه ميتواند استريو باشد جهت گوشي صدا بردار يا مجري استفاده شده و يا به بلندگو ها و گوشي ها در اتاق فرمان متصل ميشود.
باس هاي گروه يا ضبط
اين باس ها به روش سنتي براي اتصال به ضبط صوت ها استفاده ميشود.لذا معمولا به صورت ٢ تايي ( استريو ) استفاده شده و در روي ميكسر با كليد هاي روشن و خاموش در دسترس كاربر ميباشند. معمولا براي اين باس ها كنترل يا ولوم دامنه وجود ندارد و دامنه آنها همان دامنه باس اصلي است.تنظيم بالانس صداي ارسالي به هر زوج با ولوم تنظيم PAN انجام ميشود.از آنجايي كه تنظيم مشخصي براي كنترل دامنه اين باس ها وجود ندارد كاربري آنها محدود است.
باس هاي خروجي اضافه يا AUX
باس هاي AUX كه معمولا مونو يا استريو ميباشند با استفاده از يك ولوم كوچك كنترل دامنه در دسترس ميباشند.باس هاي AUX براي يك خروجي مشخص ارسال شده و براي مونيتور كردن صدا با هدفون يا بلندگو يا ارسال سيگنال صدا به افكتور هاي خارجي استفاده ميشود.
باس هاي AUX انعطاف پذيرتر از باس هاي ضبط هستند چرا كه كنترل تنظيم دامنه دارند.همچنين گاهي اوقات سوئيچي دارند كمه دامننه آنها را به دامنه خروجي خط وابسته ميكند.اين سوئيچ صداي خط را يا قبل از فيدر به باس AUX ارسال ميكند يابعداز فيدر كه در حالت PRE سيگنال مستقل از دامنه اصلي خط ميباشد.
با استفاده از حالت PRE يا قبل از فيدر تركيب خروجي باس AUX ميتواند براي هدفون يا ارسال مونيتورينگ استفاده شود چرا كه دامنه خروجي براي هر خط مستقل از دامنه خروجي اصلي بوده كه براي هر خط توسط فيدر آن مشخص و تنظيم شده است. در حالت POST ( يا بعد از فيدر ) دامنه ارسالي به باس AUX از دامنه خروجي خط پيروي ميكند كه اغلب براي ارسال صدا به افكتور خارجي استفاده ميشود.
٥ ـ انعطاف پذيري باس هاي ميكسر هاي ديجيتال
تمام باس ها و كانال ها در يك ميكسر آنالوگ ثابت بوده و مسير هاي سيم بندي شده دارند. به اين منظور بعضي ميكسر هاي آنالوگ جهت كاربري توليد و ميكس و بعضي هم جهت پخش زنده طراحي شده اند.اكثر تفاوت هاي اين ميكسرها به نحوه طراحي باس ها و استفاده از آنها بستگي دارد.بعضي از ميكسر هاي ديجيتال داراي باس هاي با انعطاف پذيري بسيار خوبي در مقابل باس هاي ميكسر هاي آنالوگ هستند.در عمل گاهي اوقات اين باس هاي منعطف ( Flex Busses ) ناميده ميشوند.اين باس هاي انعطاف پذير تمام امكانات باس هاي آنالوگ را دارا ميباشند.آنها امكاناتي از قبيل ولوم تنظيم دامنمه ارسالي و كليدهاي PRE و POST ) حتي در جاهاي مختلف ميكسر ) را دارا ميباشند. همچنين خروجي اين باس ها به مقاصد مختلف ميتوانند ارسال شوند.
به اين منظور يك ميكسر با باس هاي انعطاف پذير ميتواند جهت كاربري كه در نظر است پيكر بندي شده و استفاده شود.آنها ميتوانند جهت ارسال صدا به افكتور هاي داخلي و خارجي ، ضبط هاي آنالوگ يا ديجيتال ، تقويت كننده هاي هدفون ، بلندگو هاي استوديو يا اتاق فرمان استفاده شوند و همچنين به باس هاي ديگر ارسال شده و به عنوان يك ماتريس باس ها جهت يك كار زنده استفاده شوند.اين نوع ساختمان باس هاي انعطاف پذير يكي از بهترين مثال هايي است كه نشان ميدهد ميكسر هاي ديجيتال ميتوانند بسيار قوي تر و مناسب تر از ميكسر هاي آنالوگ باشند

_________________
نوآوری تفاوت بین یک رهبر و یک دنباله رو است. نو آوری هیچ گونه مرزی ندارد. تنها مرز فقط تخیل شماست. زمان در اختیار شماست که چه چیز را می خواهید از این جعبه بیرون بیاورید.
(استیو جابز)
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل نام كاربري در پيغامگير Yahoo نام كاربري در پيغامگير MSN
 

نمايش نامه هاي ارسال شده قبلي:   
ارسال يك موضوع جديد   پاسخ به يك موضوع    صفحه 1 از 1 تمام ساعات و تاريخها بر حسب 3.5+ ساعت گرينويچ مي باشد


 
پرش به:  


شما نمي توانيد در اين انجمن نامه ارسال كنيد.
شما نمي توانيد به موضوعات اين انجمن پاسخ دهيد
شما نمي توانيد نامه هاي ارسالي خود را در اين انجمن ويرايش كنيد
شما نمي توانيد نامه هاي ارسالي خود را در اين انجمن حذف كنيد
شما نمي توانيد در نظر سنجي هاي اين انجمن شركت كنيد


unity3d

بازگردانی به فارسی : علی کسایی @ توسعه مجازی کادوس 2004-2011
Powered by phpBB © 2001, 2011 phpBB Group
| Home | عضويت | ليست اعضا | گروه هاي كاربران | جستجو | راهنماي اين انجمن | Log In |