Contacts
صفحه اصلی پورتال | صفحه اصلی تالار | ثبت نام | اعضاء | گروه ها | جستجو | پرسش و پاسخ | فروشگاه الکترونیکی | خرید پستی بازی های کامپیوتری





صفحه اول انجمنها -> صوت و موسیقی -> آلات موسيقي و ساز ها
 

ارسال يك موضوع جديد   پاسخ به يك موضوع ديدن موضوع قبلي :: ديدن موضوع بعدي

آلات موسيقي و ساز ها
نويسنده
پيغام
مسعود 16 a
پیر بازی سازی
پیر بازی سازی


تاريخ عضويت: 4 شنبه 29 شهريور 1385
تعداد ارسالها: 1265


4 شنبه 23 خرداد 1386 - 20:08
پاسخ بصورت نقل قول
اين تاپيك براي معرفي ساز ها و انواع آلات موسيقيه Laughing
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل ديدن وب سايت كاربر نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نويسنده
پيغام
مسعود 16 a
پیر بازی سازی
پیر بازی سازی


تاريخ عضويت: 4 شنبه 29 شهريور 1385
تعداد ارسالها: 1265


4 شنبه 23 خرداد 1386 - 20:09
پاسخ بصورت نقل قول
سنتور




كي از سازهاي قديمي ايران كه در شعر شاعران فارسي زبان بسيار استعمال شده است .




منوچهري سروده :




كبك ناقوس زن و شارك سنتور زن است




فاخته ناي زن وبط شده تنبور زنا




نام سنتور در عربي به صورت (( صنطير )) بكار رفته است .




(( بعضي نقاشي هاي دوره قاجار و عكس هائي كه از برخي نوازندگان آن دوره باقي است سنتور را با خرك هاي بيش از 9 عدد نشان مي دهد . سنتور دوازده خرك از قديم مرسوم بوده است .




شايد علت آن بوده است كه خرك هاي اضافي امكان اجرائي گوشه هاي مختلف را كه به مناسبت محدوديت بعضي كوك ها در روي سنتور از اجراي آن صرفنظر ميشده به نوازنده مي داده و يا نوازنده چيره دست به قصد مركب نوازي از آن استفاده مي كردند )) ارفع اطرائي - ناظمي و سنتور




(( كلمه سنتور در كتاب ها و نسخه هاي فارسي ، عربي و تركي با صاد و سين و طاء به اختلاف ضبط شده و بعضي هم آن را صانطور نوشته اند و در زبان تازي آن را سينطر مي گويند . اين ساز هم يكي ديگر از سازهايي است كه در آغاز قرون وسطي به كشور هاي اروپائي راه يافته و به نام و شكل هاي گوناگون در نقاط مختلف آن قاره رواج يافته است . سنتور هم مثل قانون از سازهاي بسيار باستاني است و قديمي ترين اثري كه از اين ساز در دست داريم حجازي هاي آشور است . در كتاب تورات از سنتور و قانون نام ببرده شده كه دليل ديگري بر قدمت اين دو ساز است . كلمه سنتور از لغت آرامي مشتق شده است و قوم يهود به آن علاقه زيادي داشته اند . امروزه سنتور در ايران بيش از ساير كشور هاي خاور ميانه رواج دارد . شاردن سياح فرانسوي كه در سده هفده ميلادي به ايران سفر كرده نيز رواج آن را در ايران ياد آور مي شود )) مهدي فروغ- مداومت در اصول موسيقي ايران




(( سنتور سازي است شرقي و از دسته سازهاي زهي با مضراب چكشي است . جعبه طنيني آن به شكل ذوزنقه متساوي الساقين و جنس چوب آن از گردو است . داراي 72 سيم و 18 خرك است سيم ها از يك طرف به گوشي ها و از طرف ديگر به ميخ هايي متصل اند . از روي هر خرك 4 سيم مي گذرد كه هم صدا كوك مي شوند دامنه صوتي سنتور از اولين سيم زرد كه مقابل نوازنده قرار دارد از mi2 تا Fa5 است . مضراب سنتور از چوب باريكي ساخته شده كه جنس آن معمولا از شمشاد يا گردو است و قسمت انتهايي آن حلقه اي قرار دارد كه بين انگشت وسطي و سبابه و شست قرار مي گيرد و نوك آن هلالي شكل است . سنتور را بطوري كه قاعده اطولش مقابل نوازنده باشد با دو ضرب چوبي مي نوازند و كوك كردن آن به وسيله پس و پيش كردن خرك ها و پيچاندن گوشي ها صورت مي گيرد ))شهميري – صدا شناسي موسيقي




(( در كتاب ها و نسخ فارسي و عربي و تركي كلمه سنتور با صاد و سين و تاء به اختلاف ضبط شده و بعضي هم آن را (( صانطور )) نوشته اند . در زبان تازي آن را سينطر مي نويسند . سنتور يكي از جمله سازهايي است منسوب به ايران و خاور ميانه كه در اوايل قرون وسطي به كشور هاي اروپا راه يافته و بنام و به شكل هاي گوناگون در نقاط مختلف آن قاره معمول و متداول گرديده است .




سنتور از سازهاي بسيار قديمي است و كهن ترين اثري كه ازاين ساز و سازهاي مشابه با آن در حجاري هاي قديم مي توان يافت نقش سازي ديده مي شود كه به احتمال نزديك به يقين از اجداد همين سنتور امروزي ما ميباشد. تعداد سيم هاي اين ساز كه به احتمال قوي كمتر از ده تا نيست روي جعبه مجوفي كشيده شده است . نوازنده ساز قطعه چوب يا استخوان به دست راست دارد كه آن را مثل چكش روي سيم ها مي كوبد و در همان حين با دست چپ روي سيم ها فشار مي آورد و صدائي كه دلخواه اوست به وجود مي آورد . چنان كه از نقش مزبور بر مي آيد نوازنده هنگام نواختن سنتور آن را به گردن خود مي آويخته است ولي سنگ تراشي كه نقش را حجاري كرده از نشان دادن بند يا تسمه اي كه اين منظور از آن حاصل مي شود خودداري كرده است . در كتاب تورات ( متن انگليسي ) نيز دو ساز قانون و سنتور ذكر شده و اين خود دليل قدمت آن ها مي باشد .اولياء چلبي در كتاب خود از سنتور به صورت (( صنتور )) نام مي برد .






رئوف يكتا بيگ از علماي بزرگ موسيقي تركيه در دايره المعارف لاوينياك چاپ 1922 مي نويسد : سنتور در اصل از آلات موسيقي قديم يهود است . در دايره المعارف موسيقي لاروس آمده كه به احتمال قوي قانون قديمي تر از سنتور است . كلمه سنتور از لغت آرامي مشتق شده ولي احتمال داده شده است كه ريشه آن را در زبان يونان قديم مي توان يافت . از طرف ديگر سنتور از جمله سازهايي است كه اقوام يهود بي اندازه به آن علاقمند بوده اند .سنتور قبل از آغاز دوره قرون وسطي به اروپا راه يافته و مورد قبول عامه واقع شده است و چون موسيقي و هنر از اوايل پيدايش مذهب مسيح در استخدام آن مذهب در آمد هنرمندان اروپا به تكامل آن كوشيدند تا بالاخره اولاد خلفي از سنتور بوجود آمد كه امروز آن را سلطان سازها مي شناسند
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل ديدن وب سايت كاربر نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نويسنده
پيغام
مسعود 16 a
پیر بازی سازی
پیر بازی سازی


تاريخ عضويت: 4 شنبه 29 شهريور 1385
تعداد ارسالها: 1265


4 شنبه 23 خرداد 1386 - 20:09
پاسخ بصورت نقل قول
ني




ني قديمي ترين ساز بادي است و در ايران سه نوع آن مورد استفاده قرار مي گيرد :




1- ني كوتاه : ني كوتاه با قطر نسبتا كلفت كه سازيست محلي و با آن آهنگ هاي محلي را اجرا مي كنند و دو نوع صدا از آن اخذ مي شود :




الف - بم كه در آن نوازنده از صداي خود كمك ميگيرد و دو رگه است .




ب- صداي زير كه يك اوكتاو با بم اختلاف دارد و گاهي نوازنده دو صدارا با هم مخلوط مي كند اين نوع ني معمولا داراي 7 بند است كه 5 سوراخ آن روي آن و يكي در پشت آن قرار دارد و طول آن معمولا 30 تا 33 سانتي متر و قطر آن تقريبا 5/2 سانتي متر است و در اكثر نقاط ايران وجود دارد .نوازنده آنرا در وسط لبها قرار داده و دهان را كمي باز ميكند و در آن مي دمد و صداي آن زير و بسيار روشن است . وسعت هر يك از صداها 6 نت ميباشد و بعضي از نوازندگان چيره دست نيم پرده بالاتر را هم اخذ مي كنند .




2- ني بلند : كه در قديم به ناي خرك معروف بوده است و شايد به خاطر بلندي به اين نام معروف شده است . اين ني تقريبا بلندترين نوع ني است كه صداي بسيار بمي دارد و در قديم صداي حالت دست بسته آنرا با صداي سيم بم عود يكي مي دانستند . اين نوع ني داراي 5 سوراخ است كه 4 سوراخ روي آن و يكي در پشت آن قرار دارد و به درستي نمي توان گفت كه داراي 7 بند است . طول اين ساز بين 70 تا 80 سانتي متر است و قطر دهنه آن تقريبا 5/2 سانتي متر است . صداي بسيار بم و سوزناكي دارد و در بين مردم ، اين ني و ني كوتاه به ني چوپاني معروفند . نوازنده آنرا در گوشه لب قرار داده و ملودي هاي كم وسعت و كوتاه را اجرا مي كند ، صداي آن دو رگه است . همراه با مقداري از صداي خود نوازنده كه بيشتر در مقام هاي دشتستاني و ماهور و بيات ترك قطعاتي مي نوازند وسعت صداي آن 6 نت است ولي معمولا نوازندگان با تجربه 7 صدا را از آن اخذ مي كنند . اين ساز در جنوب ايران و مازندران و بين قبايل تركمن و خراسان نواخته مي شود .




3- ني هفت بند : جزو سازهاي موسيقي اصيل ايراني مي باشد . ساختمان آن تقريبا تثبيت شده است و روي آن 5 سوراخ و پشت ان 1 سوراخ دارد . اين ساز را معمولا با دندان مي نوازند ( ليكن نوازندگاني هم هستند كه آنرا با لب مي نوازند و نواختن اين ساز را با دندان جزو ابداعات نايب اسدالله اصفهاني مي دانند كه به احتمال قوي اين طرز نواختن قبل از وي نيز رايج بوده است ) بدين ترتيب كه سر آنرا در دهان بين دندان ها مي گذارند و هوا را بدون واسطه به داخل ناي مي دمند . براي دميدن در ني بايد از نفسي كه در داخل ششها اندوخته ايم استفاده شود . سرش را بايد وسط دندان پيشين قرار داد و بعضي ها برحسب عادت ني راميان دندان و نيش و پيشين مي گذارند كه حالت اول اصولي تر است و بخاطر اينكه هوامستقيم وارد ني ميشود در هر دو صورت زبان بايد روي ني قرار گيرد . اگر ني را سمت راست بدن قرار دهيم بايد سمت راست دهان روي ني باشد و طرف چپ آزاد و برعكس اگر طرف چپ بدن قرار گيرد قسمت چپ دهان بوسيله لبها ني را مي پوشاند و هواي ششها بايد بدون مزاحمت زبان و دندانها وارد ني گردد . لرزانندن لبها كه به نظر بعضيها كار زشتي است به ويبراسيون صدا كمك مي كند و بيشتر براي صداي اوج و غيث مورد احتياج است .




ني هفت بند داراي 4 منطقه صوتي به قرار زير است : بم ، اوج ، غيث ، ذيل .




نوازندگان پر تجربه دو نوع بم را اخذ مي كنند كه يكي قوي است و صداي دو رگه بسيار سوزناك و دلنشيني دارد كه براي اين صدا كه نفس بيشتري احتياج است و هنگام نواختن براي اين صدا ني را بايد با زاويه بازتري نواخت و ديگري صداي بم نرم است كه زاويه ني را بايد بسته تر از بم قوي گرفت و با نفس كمتري در آن دميد . صداهاي ني ثابت نيستند و بايد صداي دلخواه را به وسيله دميدن و شدت هوا و همچنين با انگشتان اخذ كرد مثلا براي گرفتن (( مي بمل )) بايد نصف انگشت را به طرف بالا يا پايين بلند كرد.




با ني ميتوان ويبراسيون ، نت هاي مقطع ، تريل ، نگاهداشتن نت پايه و ملودي سازي ، ترمولو ( گيليساندو ) را اجرا كرد . نوازندگان معاصر ، دست بسته اين ساز را Re فرض مي كنند و آنرا جزو سازهاي كششي مي دانند . محمد علي كياني نژاد - شيوه ني نوازي و شناخت سازهاي بادي ايران .
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل ديدن وب سايت كاربر نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نويسنده
پيغام
مسعود 16 a
پیر بازی سازی
پیر بازی سازی


تاريخ عضويت: 4 شنبه 29 شهريور 1385
تعداد ارسالها: 1265


4 شنبه 23 خرداد 1386 - 20:11
پاسخ بصورت نقل قول
سه تار




« سه تار سازي است قديمي و از دسته سازهاي زهي كه در اثر ضربه ناخن انگشت سبابه به صدا در مي آيد . وجه تسميه سه تار معلوم است ؛ زيرا اول داراي سه سيم بوده و بعد ها يك سيم به آن اضافه شده است . مي گويند كه سيم چهارم را (( مشتاق عليشاه )) اضافه كرده و به نام او آن را (( مشتاق )) گويند . سه تار تشكيل شده از كاسه ، دسته و پنجه كه محل گوشي ها است. كاسه اين ساز تقريبا كروي و به شكل گلابي است كه از وسط نصف كرده باشند.

جنس كاسه از چوب درخت توت است . روي كاسه ساز صفحه نازك چوبي قرار دارد كه در




روي آن نزديك دسته ساز چند سوراخ تعبيه شده است . اندازه سه تار در نواحي مختلف فرق




مي كند و بطور متوسط در حدود 76 تا 80 سانتي متر است محل ارتعاش آزاد سيم يعني فاصله خرك تا شيطانك 63 سانتي متر است . روي دسته به وسيله زه باريكي پرده بندي شده است و در پهلوي دسته شياري است كه محل گره زدن زه پرده ها است .




پرده هاي اصلي با چند لا، زه پيچيده شده است كه آن را شاه پرده و پرده هاي فرعي را ميان پرده مي گويند . سه تار داراي چهار سيم است . سيم ها در انتها به سيم گير متصل بوده و پس از عبور از خرك موازي هم در امتداد دسته از شيار شيطانك رد شده و بعد از يك (( زه چهار لا )) كه فوق شيطانك است گذشته و به گوشي ها پيچيده مي شود . گوشي روي پنجه مخصوص سيم سفيد ( اول و سوم ) و گوشي پهلوي پنجه مخصوص دو سيم زرد ( دوم و چهارم ) است . در آزمايش هايي كه روي تارهاي مرتعش بعمل آمده معلوم شده كه سيم هايي كه با زدن مضراب به ارتعاش در مي آيد اگر محل مضراب در كنار باشد (( هارمونيك )) فراوان يا فركانس زياد ايجاد مي كند .




ازين جهت چنين سازي صدايي تيز فلزي دارد . در صورتي كه اگر به جاي مضراب ناخن يا انگشت را بكار بريم از عده هارمونيك با فركانس زياد كاسته شده و صدا ملايم تر به گوش مي رسد ازين جهت صداي سه تار از سازهاي مشابه لطيف تر است .




سه تار داراي 25 تا 28 پرده است . وسعت صوتي آن در روي سيم اول از ( do3 تا SoI4 ) و روي سيم زرد از ( SOI1 تا Re4 ) است . براي نواختن ، سه تار را روي ران پا قرار مي دهند و با ناخن انگشت سبابه دست راست عمود بر امتداد سيم ضربه وارد ميكنند » امين شهميري – صداشناسي موسيقي
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل ديدن وب سايت كاربر نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نويسنده
پيغام
مسعود 16 a
پیر بازی سازی
پیر بازی سازی


تاريخ عضويت: 4 شنبه 29 شهريور 1385
تعداد ارسالها: 1265


4 شنبه 23 خرداد 1386 - 20:11
پاسخ بصورت نقل قول
كمانچه




( كمان كوچك را گويند . به معني مضراب و زخمه زدن نيز مي باشد )) فرهنگ آنندراج




(( طنبور كه اكنون ( قرن هشتم هجري ) به (( كمانچه )) مشهور است )) نفايس الفنون في عرايس العيون




(( نام اين ساز در عربي به صورت (( كمنجا )) به كاررفته و ساز چندان مشهور بوده كه نام آن در شعر




شاعران عرب نيز آمده است . امروزه نيز در كشورهاي عربي ويولون را (( كمان )) مي گويند )) امام شوشتري ايران گهواره دانش و هنر




(( ابن فقيه نخستين كسي است كه در اوايل سده سوم هجري در آثار خود از كلمه و ساز كمانچه نام ميبرد و مي گويد اين ساز در نواحي مصر و سند مورد استفاده بسيار بوده است .)) مهدي فروغ -




مجله موسيقي شماره 9 ارديبهشت 1336




تيري زكمانچه ربابي بجهيد از چنبر تن گذشت و در قلب رسيد




(( كمانچه و آن از آلات مجروره است و بعضي كاسه آن را از پوست جوز هندي سازند و از موي اسب بر آن وتر بندند و بعضي ديگر كاسه آن را از چوب تراشند و بر آن و تراز ابريشم بندند و البته بر روي آن پوستي كشند كه آن پوست دل گاو باشد و آن را با كمانه در عمل آورند )) مقاصد الا لحان مراغي




(( يكي از بهترين و كامل ترين انواع ارباب داراي كاسه اي كروي شكل است يعني بدنه يا كاسه ساز را از چوب بصورت يك كره مجوف مي سازند و يا اينكه پوست نارگيلي را مي تراشند و صيقل مي زنند و در روي سوراخ دهنه آن پوست مي كشند و بكار مي برند . دسته آن نيز گرد است و از چوب ساخته مي شود و داراي پايه آهني است ولي ممكن استكه پايه نداشته باشد . اين نوع رباب در بسياري از كشورهاي مجاور ايران و مخصوصا در شبه قاره هند (( كمانچه )) معروف است )) مهدي فروغ




مداومت در اصول موسيقي ايران









خوش كمانچه مي كشد كان تيراو در دل عشاق دارد اضطراب




( مولوي )




ربابي چشم بر بسته رباب و زخمه بر دسته كمانچه رانده آهسته مرا از خواب اوافغان




( مولوي )




(( اين ساز چو روي كاسه اش پوست كشيده شده و خرك روي پوست قرار دارد در اثر تغيير هوا صداي آن هم عوض مي شود ولي از آنجا كه پوست كمانچه كلفت تر تار است ، حرارت و رطوبت كمتر در ان تاثير مي كند . صداي كمانچه كمي تو دماغي است. وقتي ويولون به ايران آمد چون داراي چهار سيم بود ،كمانچه كش ها هم يك سيم آخر را به تقليد ويولون اضافه كردند و چون در طرز نواختن خيلي شبيه به ويولون بود كمانچه كش ها معلم ويولون شدند )) خالقي - سرگذشت موسيقي ايران بخش اول




(( كمانچه كه آن را هم از مجرورات است . بر دو نوع باشد يكي آن كه بر جوز هندي ( نارگيل ) پوستي كشند و او تار آن از موي اسب سازند و ديگر آن كه كاسه آن از چوب مخرط كنند و او تار آن از ابريشم باشد واين قسم مطبوع تر است )) تاريخ موسيقي - شمس العلماء




(( كمانچه از دسته سازهاي كماني است كه از مدت ها پيش به شكل هاي گوناگون با تارهايي از جنس ابرايشم ، زه و سيم از دوره هاي مختلف نواخته مي شده است . مسعود سعد سلمان درباره




كمانچه مي گويد :




زنزهت و طرب و عز و شادكامي و لهو زچنگ و بربط و ناي و كمانچه و بگماز




بعضي (( ربابي )) را كه باكمان نواخته مي شد اولين شكل كمانچه تصور مي كنند . در نقاشي هاي كاخ چهل ستون در اصفهان در تابلويي نوازنده كمانچه هم ديده مي شود . در دوره قاجار اين ساز اهميت زيادي داشته است . كمانچه از نظر داشتن حدود صوتي خاص و همچنين حدود صوتي و امكانات وسيع فني بيشتر از سازهاي ديگر ايراني مورد توجه بوده و از مدت ها پيش اين ساز سردسته سازهاي ديگر ايراني مورد توجه بوده و از مدت ها پيش اين ساز سردسته سازهاي ديگر به شمار مي رفته است و متاسفانه چندي است كه اكثر نوازندگان سازهاي اين كماني اين ساز را كه از هر لحاظ دامنه نوازندگان سازهاي كماني اين ساز را كه از هر لحاظ دامنه و زنگ آن با تار و سنتور و سازهاي ديگر ملي موافق است رها كرده و در همنوازي ويولون را به جاي آن بكار مي برند . صداي كمانچه كمي تو دماغي و داراي كيفيتي مخصوص به خود است . كمانچه هاي قديم را معمولا با صدف كاري و خاتم كاري زينت مي داده اند . كاسه اين ساز از خارج صاف و صيقل داده شده و به شكل كره مجوفي است كه يكي از مدار هاي آن را با صفحه قطع كرده ( به شكل عرق چين ) و روي كاسه را پوست كشيده اند. پوست روي كاسه كلفت تر از ساير قسمت هاست و ازين جهت كمتر تحت تاثير رطوبت و گرما قرار مي گيرد . دسته آن مخروط ناقصي است كه راس آن به كاسه وصل است و در نمونه ديگر دسته آن گرد و به صورت استوانه است . به تازگي در روي دسته دو حفره ايجاد كرده اند كه در تقويت صدا و ايجاد طنين بيشتر موثر است .




زير كاسه ميله اي آهني است كه از كاسه گذشته و به دسته مربوط مي شود و پايه آنرا تشكيل مي دهد . تا چندي پيش اين ساز داراي تار ابريشمي بود ولي چون هم صداي آن بم بود و هم هنگام كوك پاره مي شد ازين جهت سيم را به جاي آن انتخاب كردند زيرا سيم فولادي پر دوام تر و با صرفه تر است و در برابر رطوبت و آب و هوا و عرق دست و غيره كمتر تغيير مي كند و زود هارمونيك هاي خود را از دست نمي دهد . البته بايد در انتخاب سيم دقت زيادي نمود زيرا سازهاي ملي در برابر كم و زياد بودن قطر سيم ها بي اندازه حساسند و اگر قطر هاي گوناگون سيم ها هماهنگ با ساختمان ساز نباشد واكنش هايي در آن پديد مي آورد كه از ارزش صدايي آن كاسته مي شود . در حال حاضر سيم هاي ماندو لين را در كمانچه بكار مي برند . كمانچه مانند ويولون چهار سيم دارد و آن را مانند ويولون نيز كوك مي كنند . آرشه يا كمان آن از چوبي باريك درست شده كه تارهاي آن از موي اسب است و وسيله دو حلقه گرد فلزي كه به چوب اتصال دارد بسته شده است . در قديم پايه كمانچه را در طرف چپ روي زمين قرار ميدادند ولي اكنون در انتهاي پايه ، فلز خميده و سطح ديگر اضافه كرده اند كه آنرا بالاي زانوي چپ قرار مي دهند . نگاه داشتن كمانچه در دست به آساني انجام پذير مي باشد ، انگشت هاي دست چپ روي دسته تكيه دارد . پل يا خرك كمانچه بسيار ساده است و آنرا از چوب عناب يا شمشاد انتخاب مي كنند . پل در حقيقت مركز ساز و جايي است كه ارتعاشات حاصله از كشيدن كمان در آن متمركز و به تمام قسمت ها ميرسد. معمولا آنرا عمود برصفحه پوستي و كج مي گذارند . لبه بالاي خرك انحناي متناسبي دارد كه معمولا براي بدست آوردن صداي بم و تو دماغي آنرا متناسب با وضع كاسه مي كنند . جابجايي خرك بسيار مهم و در ايجاد صداهاي مختلف موثر است . چوب كاسه از جنس گردو يا افرا بوده و معمولا براي ساختن آن قطعات چوب را طوري به هم وصل ميكنند كه كوچكترين خطي در ميان آنها به چشم نمي خورد . شهميري - صدا شناسي موسيقي




كمانچه آه موسي وار ميزد مغني راه موسيقار ميزد




( نظامي )




نوازندگان تركمن به كمانچه قيچاق مي گويند . قيچاق سه سيم دارد و اندازه آن نيز از كمانچه هاي رايج كوچك تر است . جنس كاسه در گذشته از كدو با رويه پوست آهو بود در صورتيكه كمانچه هاي كنوني از چوب درخت توت ساخته مي شود .
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل ديدن وب سايت كاربر نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نويسنده
پيغام
مسعود 16 a
پیر بازی سازی
پیر بازی سازی


تاريخ عضويت: 4 شنبه 29 شهريور 1385
تعداد ارسالها: 1265


4 شنبه 23 خرداد 1386 - 20:12
پاسخ بصورت نقل قول
تار




تار در آثار نويسندگان و شاعران و فرهنگ نويسان معاني بيشمار و متفاوت بشرح زير است :




صاحب برهان قاطع نوشته :




(( تا)) مخفف تار طنبور است ، (( تار )) بر وزن مار ، تار موي ، تار ابريشم ، تار ساز و امثال آن ))




صاحب فرهنگ آنندراج نوشته :




(( تا مخفف تار است و تار ساز ، چون چنگ و طنبور و قانون و امثال آن .))




مغني ملولم نوايي بزن به يكتايي او ، دو تايي بزن




( حافظ )




رشته عشق چو بگسست ، فغان خاموش است تار تنبور چو ببريد صدايش ببرد









( قاسم مشهدي )




مي زن سه تا كه يكتا گشتيم مكن دوتايي يا پرده رهاوي يا پرده رهايي




( مولوي )




تار در ايران سابقه تاريخي چنداني ندارد و در هر يك از ديوان هاي شاعران متقدم لفظ تار به معناي يك ساز مستقل آنهم با ويژگي هاي امروزيش نيامده است.شاهد :




چنگ و قانون جهان را تارهاست ناله هر تار در فرمان تو









( مولوي )




صائب هلاك زمزمه آتشين ماست هر كس كه ناخني به رگ تار ميزند




( صائب تبريزي )




زمانه ساز طرب مي زند چنانكه بگوش رسد ز زاويه عنكبوت نغمه تار








( قا آني )




تارهاي چنگ را ما نيم ما چونك در سازيم زير و بم زنيم





( مولوي )




((آنچه مسلم است ما تا دوره صفويه سازي بنام و شكل تار امروزي نداشتيم زيرا در نقاشي هاي آن دو رده هم اثري از آن ديده نمي شود ، در صورتي كه در مجلس بزم تالار چهل ستون اصفهان كمانچه و عود و سنتور را مي بينيم . در دوره قاجار تار يكي از اركان موسيقي ايراني شده است . ساز ديگري هم از نوع طنبور و سه تار در ايران داريم كه (( دو تار )) ناميده مي شود و در ميان تركمن هاي دشت گرگان نيز معمول است ، شايد بتوان در قفقاز كه نوعي از تار بسيار معمول است سابقه قديمي تري براي آن پيدا كرد. )) خالقي، روح الله- سرگذشت موسيقي ايران جلد اول




(( سيم هاي تار اقتباس از سه تار است منتها براي اين كه صدا قوي تر شود سيم هاي اول و دوم ( زرد و سفيد ) را جفت بسته اند و پنج سيم پيدا كرده است و سيم ششم چنانكه معروف است بعدها به وسيله غلام حسين درويش خان از روي سه تار به آن اضافه شده است )) فوق الذكر




(( تار سازي است از دسته آلات موسيقي سيمي مضرابي . از زمان قاجاريه به بعد جزء يكي از سازهاي ملي در آمده و با آن مي توان كليه نغمات متداول ايران را بخوبي اجرا نمود . از نظر معنوي به معناي تار موي ، تار ابرشم ، زه ، وتر ، رشته و به اصطلاح امروز سيم و امثال آن است . در ساز شناسي لفظ (( تار )) به معناي يك ساز مستقل است . اسامي اجزاي مختلف تار ازين قرار است :




سيم گير ، كاسه ، نقاره ، دسته ، پوست ، خرك ، پرده ها ، شيطانك ، پنجه ، مضراب و سيم ها .




تار داراي 6 سيم فلزي است : دو سيم اول و دوم سفيد و از نوع فولاد و (( دو )) كوك مي شوند و سيم سوم و چهارم زرد رنگ و از نوع برنج ( آلياژي از روي و مس ) است كه ضخامت آن اندكي ازسيم فولادي بيشتر و (( سل )) كوك مي شوند . سيم پنجم سفيد فولادي و سيم ششم زرد برنجي است كه نوع كوك آن در اجراي دستگاههاي موسيقي فرق مي كند . روي دسته تار دو استخوان كلفت و بزرگ قرار دارد كه از استخوان شتر و يا استخوان پشت ماهي است . در وسط اين استخوان چوب قرار دارد كه پرده ها روي آن بسته مي شوند . تار داراي 28 پرده است كه 15 پرده آن سه لايي و 13 پرده آن چهار لايي بسته شده است . جنس اين پرده ها از زه يا روده گوسفند است . طول تار معمولا 96 تا 93 سانتي متر است . طول سيم مرتعش يعني فاصله خرك تا شيطانك 66 سانتي متر است . مضراب تار يك قطعه فلز برنجي است كه يك طرف آن موم مخلوط با خاكستر و پشم يا كرك است . جعبه طنيني تار كاسه اي است مركب از دو قسمت كه بزرگتر را (( كاسه )) و كوچكتر را (( نقاره )) مي نامند و هر يك دهانه اي دارد به شكل گلابي كه نوك آن ها به طرف يكديگر است و روي دهانه ها پوست نازك بره كشيده شده است . جنس كاسه و نقاره معمولا از چوب درخت توت و چوب دسته را از (( فوفل )) يا (( گردو )) انتخاب شده است . سيم گير ( محل اتصال سيم ها به كاسه ) و شيطانك و خرك نيز معمولا از همين جنس بايد باشد . علينقي وزيري موسيقي دان معاصر ، با تغيير قطر سيم ها و پوست و امتداد دسته تار روي نقاره ، سه نوع تار ديگر ابداع نمودند و آن ها را تار (( باريتون )) تار معمولي ، تار باس و سپران نام نهادند . دامنه صوتي تار دو هنگام و پنج نت است ( از do2 تا sol4 ) و در تار جديد سه هنگام و يك نت وسعت دارد . )) شهميري ، امين – صداشناسي موسيقي .
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل ديدن وب سايت كاربر نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نويسنده
پيغام
مسعود 16 a
پیر بازی سازی
پیر بازی سازی


تاريخ عضويت: 4 شنبه 29 شهريور 1385
تعداد ارسالها: 1265


4 شنبه 23 خرداد 1386 - 20:13
پاسخ بصورت نقل قول
عود




بربط ظاهرا نام ايراني همان سازيست كه اعراب كاسه آنرا با چوب يعني عود پوشانده اند . تاريخ موسيقي خاور زمين نوشته هنري جورج فارمر ترجمه بهزاد باشي .




اين ساز در اصل همان بربط ايراني بوده از سازهاي بسيار قديمي است .فارابي براي اول دفعه به شرح آن پرداخته و چون آن را از ساير سازهاي معمول زمان خود كاملتر دانسته آنرا مورد آزمايش قرار داده و سايرين هم از او پيروي كرده اند.




به اصطلاح قدما عود داراي 4 وتر بوده و بعد وتر پنجمي هم به آن




اضافه شده است . در ابتدا وتر هاي عود فرد بوده ولي بعدها براي آنكه صداي آن قوي تر شود هر يك از اوتار را جفت بسته اند . وتر هاي اين ساز به فاصله چهارم درست كوك مي شده و اسامي اوتار از بم به زير چنين بوده است : بم ، سه تا ( مثلث ) دو تا( مثني ) ، زير ، حاد . خالقي - نظري به موسيقي .




زدود دل گره بر عود ميزد كه عودش بانگ بر داوود ميزد




عود در اندازه هاي مختلف ساخته شده كه اندازه معمول متداول همان عود هاي ساخت ايران است و به طور كلي بزرگ يا كوچك بودن ساز در نوازندگي، اشكال يا تسهيلاتي بوجود نمي آورد . عود هاي ساخت كشور هاي عربي داراي كاسه اي بزرگ و عود هاي تركيه كوچك و عود هاي ايران در اندازه متوسط مي باشد . با توجه به صداي گرم و جذاب ان به خوبي قابل استفاده در موسيقي سنتي ايران و بويژه براي تكنوازي آوازها و گوشه هاي اصيل ايراني است . عود سازيست با صداي بم و دلنشين و به علت وسعت كم صدا كه جمعا دو اكتاو است بايد نوازنده دقت و سليقه بيشتري از خود نشان دهد تا درب نواختن آن موفق گردد . منصور نريمان - شيوه بربط نوازي




مطرب مجلس بساز زمزمه عود خادم ايوان بسوز مجمره عود
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل ديدن وب سايت كاربر نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نويسنده
پيغام
alibaba
مدیر انجمن
مدیر انجمن


تاريخ عضويت: شنبه 21 بهمن 1385
تعداد ارسالها: 313
محل سكونت: تهران


4 شنبه 23 خرداد 1386 - 20:17
پاسخ بصورت نقل قول
دست درد نكنه آقا مسعود اگر لطف كني اين مقالاتو به صورتpdfكني ممنون ميشم چون
خيلي توي صفحرو شلوغ ميكنه
با تشكر مجدد از مسعود عزيز Mad

_________________
نوآوری تفاوت بین یک رهبر و یک دنباله رو است. نو آوری هیچ گونه مرزی ندارد. تنها مرز فقط تخیل شماست. زمان در اختیار شماست که چه چیز را می خواهید از این جعبه بیرون بیاورید.
(استیو جابز)
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل نام كاربري در پيغامگير Yahoo نام كاربري در پيغامگير MSN
 

نويسنده
پيغام
مسعود 16 a
پیر بازی سازی
پیر بازی سازی


تاريخ عضويت: 4 شنبه 29 شهريور 1385
تعداد ارسالها: 1265


4 شنبه 23 خرداد 1386 - 20:18
پاسخ بصورت نقل قول
سلام علي بابا
ممنون سعي مي كنم pdf کنم Surprised
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل ديدن وب سايت كاربر نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نمايش نامه هاي ارسال شده قبلي:   
ارسال يك موضوع جديد   پاسخ به يك موضوع    صفحه 1 از 1 تمام ساعات و تاريخها بر حسب 3.5+ ساعت گرينويچ مي باشد


 
پرش به:  


شما نمي توانيد در اين انجمن نامه ارسال كنيد.
شما نمي توانيد به موضوعات اين انجمن پاسخ دهيد
شما نمي توانيد نامه هاي ارسالي خود را در اين انجمن ويرايش كنيد
شما نمي توانيد نامه هاي ارسالي خود را در اين انجمن حذف كنيد
شما نمي توانيد در نظر سنجي هاي اين انجمن شركت كنيد


unity3d

بازگردانی به فارسی : علی کسایی @ توسعه مجازی کادوس 2004-2011
Powered by phpBB © 2001, 2011 phpBB Group
| Home | عضويت | ليست اعضا | گروه هاي كاربران | جستجو | راهنماي اين انجمن | Log In |