[iran_adventure]

بعد از 5 ماه عضويت كه با بهانه ساخت بازي ماجرايي 2.5 بعدي با انجين WME بود و بعد از كلي تعويض از يك انجين به انجين ديگر بلاخره در تصميم خودم مطمين شدم . سبك بازي ادونچر 2 بعدي خميري هستش كه با انجين TGB طراحي مي شه . تمپلت موتور با چيزي حدود 450 خط آماده شده كه ويژگي هاي زير رو داره :
1 . حركت بسيار نرم كاراكتر
2 . سيو و لود
3 . تنظيم و آرايش آسان در مورد هر اتاق ( محدوده حركت و محل هايي كه كاراكتر به آن ها وارد مي شه - براي حل معما يا رفتن به اتاق بعدي )
4 . آرايش آسان كل بازي و معماها به دليل كلاسه بودن همه چيز

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

در مورد گرافيك هم بايد بگم كه كليه انيميشن هاي كاراكتر آماده شده و نمونه اي كه راه رفتن كاراكتر در اون هست مي تونيد در اين تاپيك ببينيد :

http://www.persian-designers.com/forum/viewtopic.php?t=2648

البته كمي تنظيمات رو تغيير دادم كه حركت نرم تر شده و انيميشن چرخش به سمت پشت براي ورود به اتاق ها اضافه شده ...

در ساخت محيط هم مشكلي ندارم ...

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

در مورد داستان مشكل دارم . از اونجايي كه مي خوام بازي خوبي بشه مي خوام داستان خوبي داشته باشه . از همه دوستان در اين زمينه كمك مي خوام و انشاا... موقعي كه بازي ساخته شد از خجالت دوستاني كه بيشترين كمك رو كردند درميام

داستان هايي كه مي گيد زياد مهم نيست بر اساس شخصيتي كه عكسش رو در بالا مي بينيد باشه . به احتمال زياد كاراكتر تغيير مي كنه ! مي تونيد كليتي از داستان بگيد و بقيه دوستان تكميلش كنند . داستان بتونه نكات طنز در خودش داشته باشه ( بپذيره ) . هدف كلي داشته باشه ( كه مي تونه اول داستان مشخص باشه يا در طي دستان مشخص بشه ) ولي روند رسيدن به هدف يكسان نباشه . داستان دليلي براي وجود معماها داشته باشه و ...

[iran_adventure]

خوب من چيزي كه الان به ذهنم مي رسه اينه :

كراكتر در شهري زندگي مي كنه كه از همه به خاطر مفيد نبودن رونده شده و براي اينكه به همه ثابت كنه مي تونه كاري انجام بده تصميم مي گيره كاري خارق العاده انجام بده و ماجراهايي پيش مياد ...

داستان اول كه الان ديگه خوشم نمياد :

داستان از اين قراره كه روزي پانكي تصميم به يك مسافرت طولاني در فضا مي كنه و با سفينه اش از سياره خود خارج مي شه در راه به نزديكي سياره اي مي رسه به نام زاكرون . در همين لحظه سفينه خراب مي شه و در سياره سقوط مي كنه . پانكي از سفينه سقوط كرده خارج مي شه و متوجه ديوارها و معماهايي مي شه كه محل هاي مختلف سياره رو از هم جدا كرده . پانكي در راه با يك زاپاتا روبرو مي شه ( ساكنين زاكرون ) كه خودش رو پادشاه زاكرون معرفي مي كنه و داستان آمدن زاگ ( همين الان به ذهنم رسيد ! ) به زاكرون رو تعريف مي كنه كه از اعتماد زاپاتاها سوء استفاده مي كنه و در يك شب پادشاه رو زنداني و در ميان شهر معما و ديوار قرار مي ده ( يكي كمك كنه تو داستان آخه تو يه شب چطوري مي شه - البته بازي تخيليه ديگه ! )
پانكي هم تصميم مي گيره كه به مبارزه با زاگ بره ...

داستاني كه احسان (eta) گفته و من رو به فكر نوشتن داستان جديد انداخته :

[eta]

من فکر میکنم یه داستان مش قربونی برات پیدا میکنم.

[iran_adventure]

منتظرم ...

[eta]

[hosseinataeefard]

با اجازه من هم یک داستان دارم :

این پانکی نوجوان ما ( البته بین خودمون بمونه قیافه اش به جوونا هم می خوره ) تویه ده دکده ی پانکی ها زندگی میکنه ( چه کار شاقی ) می دونید چرا شاقه چون هر پانکی د وقتی به سن خاصی می رسه ( حدودا هم سن و سال پانکی داستان ما ) باید بلد باشه مثله همه ی مردم برقصه یا آواز بخونه
حالا فهمیدید چرا زندگی تویه این دهکده سخته
اگر باور ندارید می تونید از ساکنین ده کده های دیگه بپرسین ( که حتی پانکی ها رو مسخره هم می کنن !! چه کار بدی !! ) یا حتی می تونین از پانکی نوجوان خودمون هم پبرسیم که زندگی چه عذابی براش شده نه می تونه مثل دیگران آواز بخونه نه مثل اونها برقصه همه ازش دوری می کنن
حیونکی حق داره اگر شما هم بودین به حرف پیر دانایه شهرتون گوش می دادید و با هفت دست کلاه و زره ی آهنی برای پیدا کردن صدای گمشده تون حتی تا شهر آواها هم می رفتید بی آنکه از حوادث و معما ها و خطراتی که پیش رو دارید با خبر باشید
نکته : در آخر داستان پانکی به دهدکه بر می گرده و سبک جدید آهنگ و رقصی که تو راه یاد گرفته رو برای همه می خونه همه هم کلی حال می کنن
نکته 2 : این آهنگ بستگی به بازی بازیکن متفاوته مثلا می تونه رپ هیپ هاپ یا دی جی باشه ...

[eta]

فقط یه مورد داره.
بازیش به علت مسائل خلاف عرف قابل عرضه به بازار نخواهد بود.

[iran_adventure]

@احسان:

WoW
شروعش كه خيلي عاليه . اميدوارم بشه ادامه اش رو هم همين جوري جالب درآورد . اسمش رو مي خواي همون مش قربون بزاري ؟ اون وقت بايد كاراكتر انسان باشه درسته ؟

[eta]

نه کاراکتر نمی خواد همین مش قربون خودت خوبه. همون اول بازی هم برات می برمش زیر خاک تا طراحی محیطش ساده بشه!! نظرت چیه؟؟

[iran_adventure]

يعني همين كاراكتر اسمش بشه مش قربون ؟ آخه اون مش اولش براي انسان هاست به خاطر همين گفتم .