Contacts
صفحه اصلی پورتال | صفحه اصلی تالار | ثبت نام | اعضاء | گروه ها | جستجو | پرسش و پاسخ | فروشگاه الکترونیکی | خرید پستی بازی های کامپیوتری





صفحه اول انجمنها -> درخواست همکاری -> كمك در داستان بازي ماجرايي
 

ارسال يك موضوع جديد   پاسخ به يك موضوع ديدن موضوع قبلي :: ديدن موضوع بعدي
برو به صفحه قبلي  1, 2, 3, 4, 5, 6  بعدي

نويسنده
پيغام
eta
مدیر سایت
مدیر سایت


تاريخ عضويت: 2 شنبه 27 تير 1384
تعداد ارسالها: 2153
محل سكونت: شاهين شهر


5 شنبه 13 ارديبهشت 1386 - 12:25
پاسخ بصورت نقل قول
آره مگه چشه؟ اینم آدمه دیگه آب دزدک که نیست!!!
خوب من که از روی کتاب نمی خونم. اگر هم می خواستم ادامه اش رو خودم بگم که تو پست قبلی می گفتم. اول تو بگو که چه جوری دوست داری ادامه اش بدی تا منم بیشتر فکر کنم.
اما کلیت چیزی که تو ذهنمه اینه که تو خواب ببینه که کوچیک شده بعد یواشکی به آب دزدکها نزدیک بشه و از نقشه پلیدشون(که فعلا نمی دونم چیه) با خبر بشه و بره به جنگشون.

_________________
تالار اصول ->صفحه ها، مقالات و تاپیکهای مفید

ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل
 

نويسنده
پيغام
iran_adventure
مدیر انجمن
مدیر انجمن


تاريخ عضويت: شنبه 4 آذر 1385
تعداد ارسالها: 2069
محل سكونت: تهران


5 شنبه 13 ارديبهشت 1386 - 12:50
پاسخ بصورت نقل قول
نقل قول:

آره مگه چشه؟ اینم آدمه دیگه آب دزدک که نیست!!!


من كه نگفتم چيزيشه فقط پرسيدم !

نقل قول:

اگر هم می خواستم ادامه اش رو خودم بگم که تو پست قبلی می گفتم


اون كه آره . خودم هنوز روش فكر نكردم . اول بايد كليت ذهنت رو مي دونستم . اگه دوستان ديگه هم تو گسترشش شركت كنند خيلي خوب مي شه .

نقل قول:

تو بگو که چه جوری دوست داری ادامه اش بدی تا منم بیشتر فکر کنم.


تا شب فكر مي كنم چند تا ادامه پيدا مي كنم . ببينم نظرت درموردشون چيه ...

_________________
Make something happen
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نويسنده
پيغام
iran_adventure
مدیر انجمن
مدیر انجمن


تاريخ عضويت: شنبه 4 آذر 1385
تعداد ارسالها: 2069
محل سكونت: تهران


جمعه 14 ارديبهشت 1386 - 05:47
پاسخ بصورت نقل قول
خوب احسان چيزي كه به ذهنم رسيده اينه :
داستان اوليه من رو با اين داستان تركيب مي كنيم .
شروعش با داستان شما . بعد مي خوابه يا شايد هم نمي خوابه اصلا چرا بخوابه ؟! اتفاقايي ميافته كه كوچك مي شه و وارد زندگي آب دزدك ها مي شه بعد مي بينه كه اونها امكانات پيشرفته در زير زمين درست كردند مرحله اول بازي تو اين قسمته كه وقتي تموم مي شه كه مش قربون اونها رو نابود كرده ولي بعد موقع فرارشون وارد يكي از سفينه هاشون مي شه و به سياره آب دزدك ها مي ره و اون جا براي فرار داستان هايي بوجود مياد و آخرش هم مثل فيلم هاي آمريكايي بازي با نشون دادن آبدزدك كوچكي كه در شماره بعد قدرت مي گيره تموم مي شه .

خوب در مورد كليتش نظرت ( و نظر بقيه دوستان ) چيه ؟

_________________
Make something happen
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نويسنده
پيغام
eta
مدیر سایت
مدیر سایت


تاريخ عضويت: 2 شنبه 27 تير 1384
تعداد ارسالها: 2153
محل سكونت: شاهين شهر


جمعه 14 ارديبهشت 1386 - 11:28
پاسخ بصورت نقل قول
یه چیزی رو نفهمیدم:
در پایان مرحله اول آب دزدکها به فضا میرن یا در پاین بازی؟

خواب رفتن رو برای همون کوچیک شدن گفتم دیگه میشه کل بازی رو تو خواب ببینه که ممکنه جالب نباشه(تکراری باشه.)
یه راهش هم اینه که بره به خواب و مردم ده رو به همراه یک موجود عجیب و غریب(فرشته مرشته ای چیزی)خواب ببینه که میگن امید ما به توه و این آب دزدکها می خوان دنیا رو نابود کنند.
بعد اون میگه چه جوری دنبالشون برم و جواب میگیره که کوچیکت می کنیم و وقتی بیدار میشه میبینه که کوچیک شده.
اما تهدیدی که از طرف آب دزدکها متوجه مردمه به نظرم باید یه جورایی به مش قربون که کشاورزه مربوط باشه. یه چیزی مثل این که |آب دزدکهای دنیا در حال تشکیل یک اتحاد بزرگ برای هکمرانی به دنیا هستن. آبها رو جمع و ذخیره می کنن و زمانی که زمین خشک شد. از اونا برای به بردگی گرفتن آدما استفاده می کنند.

_________________
تالار اصول ->صفحه ها، مقالات و تاپیکهای مفید

ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل
 

نويسنده
پيغام
iran_adventure
مدیر انجمن
مدیر انجمن


تاريخ عضويت: شنبه 4 آذر 1385
تعداد ارسالها: 2069
محل سكونت: تهران


جمعه 14 ارديبهشت 1386 - 12:01
پاسخ بصورت نقل قول
نقل قول:

در پایان مرحله اول آب دزدکها به فضا میرن یا در پاین بازی؟


در پايان مرحله اول .

نقل قول:

میشه کل بازی رو تو خواب ببینه که ممکنه جالب نباشه(تکراری باشه.)


من هم همين فكر رو كردم .

نقل قول:

یه راهش هم اینه که بره به خواب و مردم ده رو به همراه یک موجود عجیب و غریب(فرشته مرشته ای چیزی)خواب ببینه که میگن امید ما به توه و این آب دزدکها می خوان دنیا رو نابود کنند.
بعد اون میگه چه جوری دنبالشون برم و جواب میگیره که کوچیکت می کنیم و وقتی بیدار میشه میبینه که کوچیک شده.


ايده خوبيه .

در مورد داستان در اين مورد نظرت چيه :

بعد از اينكه مش قربون كوچيك شد مي ره زير زمين و به تاسيسات پيش رفته اي رو مي بينه و آبدزدك ها رو مي بينه كه موجودات فضايي هستند كه وقتي بيرون زمين هستند خودشون رو شبيه حشره درميارن ( يا شايدم نيستند - كدوم بهتره ؟ ) و منبع آب بزرگي در زير زمين دارند كه آبها رو در اونجا جمع مي كنند .
حالا ادامش رو مي شه به دو صورت انجام داد به نظرت كردوم بهتره :

1 . بازي همون يك مرحله باشه و آب دزدك ها هم سياره ندارند مش قربون اون ها رو نابود كنه ( به منبع حياتشون دسترسي پيدا كنه و با از بين بردنش اونها رو نابود كنه )
2 . بازي 2 مرحله باشه هر شب سفينه اي مياد كه آب هاي جمع شده رو با خودش به سياره آب دزدك ها ببره و مش قربون با يكي از اين سفينه ها به سياره آب دزدك ها بره و اونجا نابودشون كنه ( باز هم همون منبع حياط ... )

_________________
Make something happen
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نويسنده
پيغام
eta
مدیر سایت
مدیر سایت


تاريخ عضويت: 2 شنبه 27 تير 1384
تعداد ارسالها: 2153
محل سكونت: شاهين شهر


جمعه 14 ارديبهشت 1386 - 12:31
پاسخ بصورت نقل قول
با دومی موافق ترم.
اما یه کار دیگه هم میشه کرد تا زیاد تخیلی نشه.
مش قربون بعد از کشتن آب دزدکها اونا رو مس یره تو شیشه آب دزدکهاش میندازه و بعدش روی دیوار همون بغل تعداد آب دزدکهایی رو که کشته با قبلی هاش جمع میزنه و خوشحال میشه و میگه حالا می تونم کارم رو شروع کنم. بعد میره تو یه اتاق که توش پر از ابزار آلات آزمایشگاهیه.
اما یه چند تا از آب دزدکها تعقیبش میکنن. مش قربون اون آب دزدکها رو توی یک معجونی میریزه تا با کمک اونا ماده ای رو درست کنه که بریزه تو آب و همه آب دزدکها رو نابود کنه.
اما آب دزدکها می فهمن با هم یه مشورتی می کنن، تو معجونش یه تغییری می دن و اونو رو خود مش قربون می ریزن.
مش قربون تبدیل به یک آب دزدک میشه. اما شانسی که میاره اینه که میتونه از دست آب دزدکها فرار کنه و بره توی جوب خودش رو با اونها قاطی کنه.
و بعد ...

_________________
تالار اصول ->صفحه ها، مقالات و تاپیکهای مفید

ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل
 

نويسنده
پيغام
iran_adventure
مدیر انجمن
مدیر انجمن


تاريخ عضويت: شنبه 4 آذر 1385
تعداد ارسالها: 2069
محل سكونت: تهران


جمعه 14 ارديبهشت 1386 - 12:53
پاسخ بصورت نقل قول
نقل قول:

مش قربون بعد از کشتن آب دزدکها اونا رو مس یره تو شیشه آب دزدکهاش میندازه و بعدش روی دیوار همون بغل تعداد آب دزدکهایی رو که کشته با قبلی هاش جمع میزنه و خوشحال میشه و میگه حالا می تونم کارم رو شروع کنم. بعد میره تو یه اتاق که توش پر از ابزار آلات آزمایشگاهیه.
اما یه چند تا از آب دزدکها تعقیبش میکنن. مش قربون اون آب دزدکها رو توی یک معجونی میریزه تا با کمک اونا ماده ای رو درست کنه که بریزه تو آب و همه آب دزدکها رو نابود کنه.
اما آب دزدکها می فهمن با هم یه مشورتی می کنن، تو معجونش یه تغییری می دن و اونو رو خود مش قربون می ریزن.


احسان اينا چه جوري به ذهنت مي رسه ؟ عجب بازي بشه .

نقل قول:

اونو رو خود مش قربون می ریزن.


به نظرت بهتر نيست معجون رو توي آشاميدني مش قربون بريزن و با خوردنش يه آب دزدك بشه و بعد در ميون اونها بره ( اين جوري منطقي هم مي شه كه چرا آب دزدك ها با مش قربون كاري ندارند ) بعد كه اون جريانات پيش مياد و مش قربون به سياره آب دزدك ها مي ره وقتي به قسمت هاي آخر بازي نزديك مي شه آب دزدك ها متوجه شخصيت اصلي مش قربون مي شن و زندانيش مي كنند و قسمت بعدي فرار كردن مش قربون از زندانه و ادامه بازي ...

_________________
Make something happen
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نويسنده
پيغام
eta
مدیر سایت
مدیر سایت


تاريخ عضويت: 2 شنبه 27 تير 1384
تعداد ارسالها: 2153
محل سكونت: شاهين شهر


جمعه 14 ارديبهشت 1386 - 16:22
پاسخ بصورت نقل قول
مخ من سرشار است از دری وریه.
کلا من تخصصم در رسیدن از مسائل بی ربط به هم دیگه است.
مثلا از فکر کردن به این که دیشب چی خوردم ممکنه به این برسم که تو انتخابات بعدی به کی رای بدم.
نمی دونم ولی این که چیزهای مختلف به ذهنم میرسه به نظر خودم دلیلش اینه که همه چیز زود یادم میره درنتیجه مجبور میشم به چیزهای جدید فکر کنم.

در مورد قصه تو هم خوب تغییر زیادی که نکرده.
موافقم.
اما انگار قضیه بر عکس شده.
اونی که باید بگه موافقه تویی نه من. PDT_002

_________________
تالار اصول ->صفحه ها، مقالات و تاپیکهای مفید

ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل
 

نويسنده
پيغام
iran_adventure
مدیر انجمن
مدیر انجمن


تاريخ عضويت: شنبه 4 آذر 1385
تعداد ارسالها: 2069
محل سكونت: تهران


جمعه 14 ارديبهشت 1386 - 17:43
پاسخ بصورت نقل قول
نقل قول:

مثلا از فکر کردن به این که دیشب چی خوردم ممکنه به این برسم که تو انتخابات بعدی به کی رای بدم.


اين يكي از اون دفعه هايي بود كه يه پست من رو به خنده ( با صدا ! ) انداخت .

نقل قول:

در مورد قصه تو هم خوب تغییر زیادی که نکرده.


خوب ديگه من هم فكرم بيش تر از اين كار نمي كنه . وقتي يه تغيير كوچيك به ذهنم مي رسه فكر مي كنم ديگه تمومه و اين همون چيزي هست كه بايد بهش مي رسيدم .

_________________
Make something happen
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نويسنده
پيغام
مصطفي سپهريان
پیر بازی سازی
پیر بازی سازی


تاريخ عضويت: جمعه 24 آذر 1385
تعداد ارسالها: 1147
محل سكونت: تو يه فلش مموري دو گيگ


جمعه 14 ارديبهشت 1386 - 18:17
پاسخ بصورت نقل قول
بچه ها من تازه اين تاپيك رو ديدم و حالا كه كل حرف ها رو خوندم مي خوام نظرم رو بدم Idea
خوب ايني كه من ميگم بعد از اون داستان رنگ و وارنگيه كه آقا احسان گفت يعني همون پست اول... بعد از اينكه مش قربون با يه ضربه ي كاري چند تايي رو از بين برد.... يكي از جادوگر ها يا ريش سفيد هاي اين آبدزدك ها نشون داده ميشه كه مش قرون رو نفرين ميكنه كه خود مش قربون هم به يك آدم كوچيك تبيل بشه تا بتونن حسابش رو برسن... خوب بعد مش قربون ميره و اون آبدزدك هايي رو كه كشته بوده مي ندازه توي همون شيشه اي كه احسان جان گفت Shocked بعد موقع شب كه خوابيده تقريبا اواسط شب يه نور عجيبي از توي اون شيشه بلند ميشه(همون نفرين پيرمرده يه Crying or Very sad ) و به سمت مش قربون ميره و بعد از اينكه بدن مش قربون بوسيله اون نور عجيب احاطه ميشه و كمي چپ و راست ميشه( Smile ) يه هويي در بين اون نور ها محو ميشه... بعد از اينكه نور دوباره ب سمت شيشه برگشت دوربين به سمت رختخواب مش قربون ميره و اون رو نشون ميده كه در حاليكه كوچيك شده داره با تعجب به دست و پاهاش نگاه ميكنه... بعد مش قربون يه لحظه جلوي چشماش مياد كه اون آبدزدك پير نفرينش كرد... خوب نتيجه اين كه هدف بازي تا نيمه ها معلوم شد... بعد از ماجراهاي متفاوت بعد از اينكه مش قربون به سرزمين زير خاك آبدزدك ها دست پيدا مي كنه مي فهمه كه اونها (بيچاره ها Shocked ) دارن براي تعدادي آدمك فضايي آبدزدكي كار ي كنن و برده اونهان... در اونجاست كه آبدزدك پير از مش قربون در خواست مي كنه كه در جنگ با اونها با آبدزدك هاي فضايي كمك كنه.... Shocked
خوب آقا مجتبي فكر كنم همونطوري شد كه مي خواستي... يعني دو هدف در بازي دنبال ميشه

_________________
«پشتکار»«پشتکار»«پشتکار»
ارسال  بازگشت به بالا
ديدن مشخصات كاربر ارسال پيغام خصوصي ارسال ايميل ديدن وب سايت كاربر نام كاربري در پيغامگير Yahoo
 

نمايش نامه هاي ارسال شده قبلي:   
ارسال يك موضوع جديد   پاسخ به يك موضوع    صفحه 2 از 6 تمام ساعات و تاريخها بر حسب 3.5+ ساعت گرينويچ مي باشد
برو به صفحه قبلي  1, 2, 3, 4, 5, 6  بعدي


 
پرش به:  


شما نمي توانيد در اين انجمن نامه ارسال كنيد.
شما نمي توانيد به موضوعات اين انجمن پاسخ دهيد
شما نمي توانيد نامه هاي ارسالي خود را در اين انجمن ويرايش كنيد
شما نمي توانيد نامه هاي ارسالي خود را در اين انجمن حذف كنيد
شما نمي توانيد در نظر سنجي هاي اين انجمن شركت كنيد


unity3d

بازگردانی به فارسی : علی کسایی @ توسعه مجازی کادوس 2004-2011
Powered by phpBB © 2001, 2011 phpBB Group
| Home | عضويت | ليست اعضا | گروه هاي كاربران | جستجو | راهنماي اين انجمن | Log In |