اسحاق مدیر انجمن
تاريخ عضويت: 1 شنبه 8 شهريور 1383 تعداد ارسالها: 561 محل سكونت: تهران
4 شنبه 16 دي 1383 - 16:24 |
|
|
هوش مصنوعى و خطاى رفتارگرايى
از مهر به شرق و از شرق به اينجا: جف هاوكينز در كتابى كه اخيراً با نام «چگونه فهم جديد از مغز مى تواند به خلق ماشين هاى هوشمند منجر شود؟» منتشر كرد بزرگترين مشكل پژوهشگران هوش مصنوعى را آن مى داند كه نمى دانند هوش چيست؟ و به تفسير رفتارگرايى اكتفا كرده اند. هاوكينز معتقد است يكى از شايع ترين موانعى كه فراروى طرفداران هوش مصنوعى و شبكه هاى عصبى وجود داشته اين بوده كه آنها خواهان پرداختن به هوش از طريق رفتار هوشمندانه بوده اند و تحت تأثير مكتب مسلط رفتارگرايى نظريه هاى خود را سامان مى داده اند در حالى كه بايد به ماهيت هوش عطف توجه نشان مى داده اند. او اما در كتاب خود خواهان آن است كه به اين موضوع دشوار و بس مناقشه برانگيز نزديك شود. به نظر وى براى انجام هر كار جديدى در زمينه هوش مصنوعى تلفيق دو رشته عصب شناسى و علوم رايانه مهم و ضرورى است. او مهمترين تفاوت مغز با رايانه را آن مى داند كه مغز با تكيه بر حافظه محورى خود از پنج حس به علاوه درك زمان و مكان سود مى برد و به تعبيرى داراى آگاهى است اما رايانه ها حتى پيچيده ترين و مهمترين شان از اين پيچيدگى بى بهره هستند.
-------------------------------------------------
غرض از گفتن این موضوع این بود که در صنعت بازی سازی هم دیدیم که ناخودآگاه(بدون اینکه برنامه نویس قصد معینی داشته باشه) از حواس پنجگانه برای هوش مصنوعی استفاده شده. حالا فرض کنید یه برنامه نویس خودآگاه(!) بیاد و این حواس پنجگانه(همه شان) را برای شخصیتی بکار بگیره ، چه هوشی میشه! |
_________________ !؟!
اسماعيل رادپور |
|